مقالات
این تصویر لحظهٔ تنفیذ حکم ریاستجمهوری آیتالله سیدعلی خامنهای در هفدهم مهرماه ۱۳۶۰ را نشان میدهد؛ مراسمی که در دفتر امام خمینی در جماران برگزار شد.
به گفتهٔ آیتالله خامنهای، وضوح شرعی مسئله، ناتوانی دولت و بیداری حس مسئولیت سیاسی در میان علما، از عوامل شکلگیری این حرکت بود؛ رویدادی که قدرت روحانیت در بسیج مردم و نقش دین در عرصهٔ سیاست را آشکار کرد.
روز ۱۶ مهر ۱۳۴۱ روزنامههای ایران در صفحات اول خود با تیترهای برجسته، خبری تحت عنوان «تصویب قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی» را انتشار دادند.[1] خبر منتشره، متن دستکاریشدهٔ یکی از اصول قانون اساسی آن زمان بود؛ اصولی که بنا بود بهتدریج در آنها دینزدایی شده و متون تازهای که مورد پسند اصلاحطلبان آن روزگار بود، جایگزین شود.
رضاخان، برای اینکه قوامالسلطنه نتواند رقیب او در مسیر نخستوزیری باشد، وی را متهم به شرکت در توطئهای علیه جان خود کرد و دستگیر نمود. این اتهام زمینه تبعید قوامالسلطنه را فراهم کرد و عملاً او را از صحنه رقابت کنار زد.
15 مهر 1362 طه یاسین رمضان معاون صدام با مارگارت تاچر نخست وزیر انگلیس دیداری کرد که محصول آن برای صدام توافقی جذاب بود.
با خودروی خود جلو میروند و میگویند «ما حزباللهی هستیم، پاسدار کمیته هستیم و رادیو تلویزیون الان میخواهد بیاید فیلمبرداری کند. شما یک دقیقه در همین حالت باشید تا رادیو تلویزیون برای فیلمبرداری بیاید.» بعد در همین حین که جمعیت هم شعار میداد، عقب میروند تا یک مقدار فاصله بگیرند. فرمانده آنها فردی به نام شیرزاد بود که سازمان دربارهاش تبلیغ کرده بود. او دستور میدهد که آتش کنید، شلیک کنید
در ۱۷ سپتامبر ۱۹۷۸، خبری مهم در جهان مخابره شد: مصر بهعنوان نخستین کشور عربی - اسلامی با اسرائیل پیمان صلح امضا کرد. همان روز عکسی تاریخی ثبت شد؛ جیمی کارتر، مناخیم بگین و انورسادات در کنار هم ایستادهاند. سادات با لبخندی آشکار دست بگین را میفشارد؛ تصویری که بلافاصله به نماد صلح بدل شد. اما او هرگز تصور نمیکرد که کمتر از سه سال بعد، در ۶ اکتبر ۱۹۸۱، تقاص این صلح را با خالیشدن یک خشاب کامل گلوله بر سینهاش خواهد پرداخت.
در فضای پس از استیضاح، مطبوعات طرفدار رضاخان از ضرورت استقرار دیکتاتوری سخن به میان میآوردند و بدون هیچ پرده پوشی، وزیر جنگ را دیکتاتور موردنظر خود معرفی میکردند.
در مهرماه ۱۳۵۷، بعد از آنکه رژیم بعث عراق فعالیتهای سیاسی امام خمینی را زیر محدودیتهای شدید خود قرار داد، ایشان در نهایت تصمیم به خروج از عراق گرفتند. به همین منظور در تاریخ ۱۲ مهرماه ۱۳۵۷ با همراهان خود، به وسیله دو خودرو از نجف به سمت مرز کویت حرکت کردند. قصد امام خمینی این بود که از طریق کویت به سوریه بروند. اما بعد از رسیدن به مرز، پس از آنکه ایشان و همراهانشان ۹ ساعت در مرز بلاتکلیف ماندند،...
اعضای سرویسهای جاسوسی "ناتو" اعلام کردند اخراج متقابل وابسته نظامی لندن از مسکو بزرگترین ضربه به سرویسهای جاسوسی ناتو پس از جنگ جهانی دوم بوده است. زیرا اطلاعاتی که وی انتقال میداده است در مقابل اطلاعات منتقل شده توسط جاسوس کرملین در لندن بسیار با ارزش بوده است.
هشتاد و چهارسال پیش، دهم مهرماه 1320 در حالی که کشور در بحبوحه اشغال متفقین و فرار رضاشاه بود، حزب جدیدی در ایران تاسیس شد. با رفتن رضاشاه و روی کارآمدن شاه جوان، تعدادی از اعضای حزب کمونیست ایران که در دوران رضاشاه دستگیر و زندانی شده بودند، از زندان و تبعید رها شدند. آنها خیلی زودتر از آنچه توقع میرفت دورِ هم جمع شدند و تشکیلات جدیدی را بنا نهادند که «حزب توده ایران» نامیده شد. این حزب از همان سال تا 42 سال بعد که اعضایش دستگیر و تشکیلاتش رسما منحل شد، یکی از فعالترین احزاب ایران بود.
در زمان حکومت پهلوی، سازمان اطلاعات و امنیت کشور ( ساواک) با روشهای مختلف اقدام به شکنجههای جسمی و روحی انقلابیون میکرد تا آنها را از ادامه مبارزه با رژیم پهلوی باز دارد. یکی از این شکنجه ها تراشیدن محاسن روحانیون مبارز بود. رهایی امام خامنه ای از تراشیدن محاسن خود به وسیله ی دعا ماجرای جالبی دارد
خطبه عقد توسط آیتالله میلانی خوانده شد. ازاین زمان، همدم، همسر و همراهی تازه، که هفده بهار بیش نداشت، پا به دنیای آقای خامنهای گذاشت که در همه فرودهای سرد و سخت زندگی سیاسی و شاید تک فرازهای آن در آن روزگار، یاری غم خوار و دوستی مهربان بود.
ایلات و عشایر در تاریخ ایران از جمله عناصر تأثیرگذار در قدرت و سیاست بودند. آنها همواره جزئی از نیروهای نظامی دولت برای مقابله با تخاصم خارجی بهشمار میآمدند. در دوران معاصر، خاصه از دوره مشروطه تا تأسیس حکومت پهلوی، عوامل گوناگونی در بازیگری عشایر دخیل شد. ورود نیروهای استعماری و دخالت دولتهای خارجی در ایران، همهٔ عناصر جامعهٔ ایرانی از جمله عشایر را درگیر کرد. بنابراین، هم دولتها و هم...
ساواک گزارش داد: سازمان تلویزیون تجارتی به صورت کانون فسادی درآمده و موجب انحراف عدهی زیادی از دختران شده است. مردم از این که دولت کنترلی در کار این سازمان وابسته به بهاییها ندارد، ناراحت و عصبانی به نظر میرسند.
در سالهای پایانی رژیم پهلوی، آشنایی سیدعلیاکبر ابوترابی با سیدعلی اندرزگو فصل تازهای از مبارزات سیاسی و فعالیتهای مسلحانه او را رقم زد. این آشنایی که در سال ۱۳۴۹ در خانه «آقا باقر نجار» در تهران شکل گرفت، به نقطه عطفی در همکاریهای عملیاتی و سازماندهیشده میان آن دو تبدیل شد. ارتباط نزدیک و اعتماد متقابل، هرچند زمینه دستگیری موقت ابوترابی توسط ساواک را فراهم کرد، اما نتوانست...
ضاحیه روزهای دشوار بسیاری را پشت سر گذاشته است؛ کوچههایی که با بمبهای رژیم صهیونیستی لرزیدند، خانههایی که بر سر خانوادهها فروریختند و کودکانی که میان آوار، با زخم و وحشت قد کشیدند. در آن روزها نام سیدحسن نصرالله بیش از هر چیز، امید میبخشید؛ صدای او همچون سپری بر دلها مینشست و مردم در انتظار دوباره شنیدنش بودند. اما ناگهان خبر شهادت سید شرایط را دگرگون کرد و ضاحیه در سکوتی سنگین فرو رفت؛ گویی سایهای که سالها بر سر شهر گسترده بود، از میان برداشته شد.
در سالهایی که موج مبارزه با استعمار و صهیونیسم در منطقه اوج گرفته بود، بسیاری از مبارزان انقلاب اسلامی ایران نگاهشان به هر صدای مقاومِ علیه قدرتهای جهانی جلب میشد. جمال عبدالناصر، با وجود اختلافنظرهای عقیدتی، بهعنوان نمادی از ایستادگی در برابر غرب و صهیونیسم، جایگاه ویژهای در ذهن انقلابیون داشت و خبر درگذشت او حتی در فضای زندانهای رژیم پهلوی، اندوه و تأثیر عمیقی بر مبارزان بر جای گذاشت.
مسعود رجوی که معتقد بود انقلاب اسلامی ایران، مراحل یک انقلاب را آنچنان که در نظریات مارکسیستی مطرح است، به درستی طی نکرده؛ در پی یک شورش مسلحانه برای هدایت انقلاب به مسیر مطلوب خود بود. از این رو در پنجم مهرماه فراخوانی برای راهپیمایی مسلحانه با عنوان «تست عنصر اجتماعی» داد.
سفر سید حسن نصرالله به قم، تنها یک مهاجرت علمی نبود؛ آغاز فصلی تازه در پیوند حوزه علمیه ایران و مقاومت اسلامی لبنان بود. او در روزگاری قدم به قم گذاشت که هنوز تجربه انقلاب اسلامی برای طلاب لبنانی تازه و الهامبخش بود.