کالبدشکافی لایحه: «انجمنهای ایالتی و ولایتی»
51 بازدید
روز ۱۶ مهر ۱۳۴۱ روزنامههای ایران در صفحات اول خود با تیترهای برجسته، خبری تحت عنوان «تصویب قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی» را انتشار دادند.[1] خبر منتشره، متن دستکاریشدهٔ یکی از اصول قانون اساسی آن زمان بود؛ اصولی که بنا بود بهتدریج در آنها دینزدایی شده و متون تازهای که مورد پسند اصلاحطلبان آن روزگار بود، جایگزین شود.
واکنش مراجع، علما و مردم نسبت به این خبر که به فاصله یک ماه و نیم بعد، دولت را به تسلیم و عقبنشینی واداشت، نخستین مرحله از انقلابی است که از آن بهعنوان «نهضت امام خمینی» یاد میشود.
«انجمنهای ایالتی و ولایتی» چه بود؟
اصل مزبور، یکی از اصول قانون اساسی مشروطه است که در اول خرداد 1286، در زمان حکومت محمدعلیشاه قاجار در 122 بند به تصویب مجلس شورای ملی رسید.[2] بر اساس این اصل، در مرکز هر استان، یک انجمن ایالتی و در مرکز هر شهرستان یک انجمن ولایتی مطابق مقررات این اصل، برای حلوفصل امور محلی تصمیمگیری خواهد کرد.[3] در این اصل، تدیّن به اسلام و نداشتن فساد عقیده مورد تأکید بود.[4] این تاکیدات، از نظر حکومت پهلوی که تحتفشار آمریکاییها برای انجام «اصلاحات موردنظر آنان» بود، باید تغییر میکرد.
اصلاحات آمریکایی
از ۱۳۳۹ که «کِنِدی» در آمریکا به قدرت رسید و دکترین معروف خود را با عنوان «اصلاحات» انتشار داد، محمدرضا پهلوی برای انجام «اصلاحات موردنظر کاخ سفید» تحتفشار قرار گرفت. روی کار آوردن علی امینی، مهره موردنظر آمریکا در 16 اردیبهشت 1340، [5] انحلال مجلسین شورای ملی و سنا در 19 اردیبهشت آن سال[6] که باهدف تسهیل در امر تصویب قوانین دستوری صورت گرفت، اجرای طرح موسوم به «اصلاحات ارضی» در دی 1340 [7]، و... طلیعهٔ حرکت حکومت پهلوی به سمت عملی ساختن «اصلاحات آمریکایی» بود.
محمدرضا پهلوی که در اجرای این حرکت از مشاورین یهودی بهره میگرفت، در ۱۳۴۱ نیز رهنمودهای یک پروفسور یهودی آمریکایی به نام «والت ویتمن روستو» را مبنای طرح تازه خود موسوم به «انقلاب سفید» قرار داد[8]؛ انقلابی که اسناد لانه جاسوسی نیز تصریح دارند با هدف زدودن مذهب از زندگی اجتماعی مردم طرحریزی شده بود:
«... انقلاب سفید شاه پایه قدرت رهبران مذهبی را در چندین جبهه مورد تهدید قرار داد. اصلاحات ارضی بر نقش آنها بهعنوان متولیان اراضی وقفی خاتمه داد، سکولاریسم نفوذ آنها را در تعلیم و تربیت کاهش داد، تساوی حقوق زنان هم با اصول اسلامی در تعارض بود. این نارضایتیها در ژوئن ۱۹۶۳ (۱۵ خرداد ۱۳۴۲) منجر به انفجار و شورش گردید...».[9]
مطالعه بر روی مواد قانون اساسی مشروطه و حذف یا تغییر قوانینی که معرف فضای مذهبی در زندگی اجتماعی مردم بوده، گام دیگری بود که شاه در ۱۳۴۱ آغاز کرد و یکی از مهمترین آنها تلاش برای مسخ یا حذف یا تغییر بنیادین اصل شماره 90 مربوط به «انجمنهای ایالتی و ولایتی» بود. شاه تلاش داشت تا با ایجاد رفرم، افزودن متمم، اعمال تغییرات محتوایی یا حذف برخی اصول قانون اساسی مشروطه، این قانون را بهتدریج در خدمت اهداف سیاسی خود و حامیان آمریکایی خویش درآورد.
دینزدایی در اصول قانون اساسی
اسدالله عَلَم که در 28 تیر 1341 با حکم شاه به نخستوزیری رسیده بود[10]، این مأموریت را آن هم در شرایطی که قوه مقننه کشور تعمداً تعطیل نگاهداشته شده بود، برعهده گرفت.[11] وی در نبود قوه مقننه، لوایح دولتی را در قالب «تصویبنامه» طرح کرده و به اجرا میگذاشت و با این شیوه غیرقانونی، در عمل قانونگذاری میکرد.
رئیس وقت دیوان عالی کشور زمانی به طور خصوصی به عَلم گفته بود: «مواظب باشید این تصویبنامهها با قانون اساسی نمیخواند. اگر کسی شکایت کند و کار به دیوان عالی کشور بکشد، این شیوه قانونگذاری در دولت محکوم خواهد بود».[12]
اسدالله علم بیاعتنا به این هشدار، تغییر در متن قانون اساسی را با کار بر روی اصل مربوط به انجمنهای ایالتی و ولایتی آغاز کرد. وی با نادیدهگرفتن تأکیدات اسلامی مندرج در این اصل، بر یکی از مفاد آن یعنی «محروم بودن طبقه نسوان از انتخابشدن و انتخابکردن»[13] تکیه کرد و اهمیت حضور زنان در اجتماعات را دستمایه تبلیغات خود برای دستکاری این اصل قرار داد.
ازاینرو، وزارت کشور با بهرهگیری و اقتباس از قوانین کشورهای اروپایی، لایحه جدیدی تهیه کرد و هیئت وزیران نیز در 14 مهر 1341 آن را به تصویب رساند.[14] در متن لایحه جدید، قید اسلام و ذکوریت از شرایط انتخابکنندگان و انتخابشوندگان حذف شد و در بخش مربوط به مراسم تحلیف، بهجای «قرآن»، عبارت «کتاب آسمانی» قرار داده شد.[15] ولی در تبلیغات، فقط به جنبه آزادی زنان توجه شد. بدین معنی که روز دوشنبه 16 مهر 1341 روزنامههای عصر تهران با تیتر درشت نوشتند: «طبق لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، به زنان حق رأی داده شده است».[16]
یکی از اسناد لانه جاسوسی بیآنکه به موضوع «انجمنهای ایالتی و ولایتی» اشاره کند، تصریح دارد که در پس فعالیتهای مربوط به آزادی زنان در کشور، اراده بهائیان وجود دارد. این سند با طبقهبندی «محرمانه و غیرقابلانتشار» مینویسد:
«توسعه کنونی بهاییگری در ایران را ظاهراً به نفوذ سرهنگ تمام «ایادی» در رابطه با شاه نسبت میدهند که در نتیجه شاه، شخصاً بهاییگری و ترویج آن را در ایران تصویب و تأیید کرده است. بنا به گفتههای دیگر، اینگونه پیشرفتها مستقیماً در موضوعاتی چون شرکت زنان در انتخابات، اصلاحات ارضی و آموزشوپرورش تأثیر بسیار داشته است.»[17]
اقدام رژیم پهلوی در دستکاری مصوبه یادشده از نگاه مراجع و علمای مذهبی، به منزلهٔ آغاز تهاجم رژیم به ارزشهای دینی تلقی شده بود. این رژیم مصمم بود پس از رحلت آیتالله سیدحسین بروجردی، ابتدا قدرت روحانیت و قشرهای مذهبی جامعه را برای اقدامات آتی خود علیه اسلام و گرایشهای اسلامی در جامعه، ارزیابی کند. ایجاد زمینه مناسب برای گروههای صاحبنفوذ و بیاعتقاد به قرآن و اسلام مانند تشکیلات بهائیان، فضاسازی تبلیغاتی برای احاله مشکلات به گردن اسلام و قانون اساسی و بسترسازی برای القای همکاری با خواستههای آمریکا بهعنوان راهحل مسائل کشور، از جمله اهداف رژیم در دستکاری این اصل بود.[18]
مخالفت امام، مراجع و سایر علما
پس از انتشار خبر مصوبه انجمنهای ایالتی و ولایتی، به پیشنهاد امامخمینی، جلسهای برای تبادل نظر در خانه مرتضی حائری با حضور مراجع و علما تشکیل شد.[19] امام در این جلسه به اهداف رژیم از تصویب این لایحه اشاره کرد و مقابله قاطع با آن را لازم دانست.[20] وی پیشنهاد کرد تلگرامهایی از سوی علما به هیئت حاکمه مخابره شود و متن آنها نیز در دسترس عموم قرار گیرد.[21] وی خود تلگرامی به محمدرضا پهلوی مخابره کرد و در آن، مصوبه دولت را موجب نگرانی علما و مردم دانست و از او خواست مطالب مخالف دیانت و مذهب رسمی مملکت از برنامههای دولتی و حزبی حذف شود.[22] سایر مراجع نیز در این باره پیامهایی برای شاه فرستادند.[23]
پس از یک هفته، در 23 مهر 1341، شاه به پیامهای مراجع قم به جز امامخمینی پاسخ داد. او در آغاز نامه عنوان «حجتالاسلام» را برای مراجع به کار برد و سعی کرد از این طریق آنان را تحقیر کند. شاه در این نامه مصوبه موردنظر را غیرمهم و نتیجه وضعیت زمانه و تاریخ دانست و مسئله را به دولت عَلم ارجاع داد.[24]
در 28 مهر 1341 امام تلگرامی نیز خطاب به عَلم فرستاد و به مصوبات دولت در زمان تعطیلی مجلسین و مشخصاً مصوبه قانون انجمنها اشاره کرد و آن را مخالف شرع اسلام و تصریح قانون اساسی خواند. وی در این نامه اخطار کرد: «علمای ایران و اعتاب مقدسه و سایر مسلمین، در امور مخالف با شرع، ساکت نمینشینند و اینگونه قوانین رسمیت نخواهد یافت.» [25] وی همچنین از عَلَم خواست به قم بیاید تا حضوری ابهامات برطرف شود و مطالبی که به صلاح کشور است و در نامه نمیتوان به آنها اشاره کرد، تذکر داده شود.[26] سایر مراجع نیز در همین تاریخ به شاه تلگرام زدند و خواهان لغو لایحه شدند.[27]
فراگیرشدن مقابله با اقدامات دولت عَلم
امام، همه علما و حوزهها و اصناف را در این مبارزه با خود همراه کرد و بسیاری از دیگر شخصیتهای اسلامی نیز تلگرامهایی به دولت مخابره کردند.[28] مراجع مقیم نجف نیز اعلامیههای اعتراضآمیزی علیه اقدام شاه انتشار دادند. امام برای فراگیر کردن نهضت، نامههایی به علمای تهران و دیگر شهرها نوشت و از آنان خواست در این جهت بکوشند[29] و چنین نیز شد.
روز 10 آبان 1341 در سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) اجتماع باشکوهی در مسجد سیدعزیزالله بازار تهران برگزار شد. این مجلس بهسرعت به یک گردهمایی سیاسی عظیم علیه مصوبه دولت تبدیل گردید.
خبرگزاری آسوشیتدپرس در فردای این روز گزارش داد: «این نخستین تظاهرات مخالفان در زمان دولت اسدالله عَلم است و روحانیون، دولت را متهم کردهاند که بر خلاف قانون اساسی کشور حکومت میکند.»[30]
با اینکه حدود یک ماه از تذکرات علما میگذشت، دولت عَلم سکوت کرد و پاسخی به خواست علما نداد. امام نیز در جلسهای که بدین منظور برگزار شد، از علما و مراجع خواست طی قطعنامهای برکناری عَلَم را از محمدرضا پهلوی بخواهند.[31]
علت اصلی مخالفت امام
مخالفت امامخمینی و سایر مراجع و علما بیشتر ناشی از انگیزه رژیم پهلوی بود. امام همواره مشوق حضور سالم بانوان در صحنه اجتماعی بوده و به همین دلیل بر حضور آنان در صحنههای اجتماعی و مشارکت آنان در انتخابات پس از پیروزی انقلاب اسلامی تأکید فراوان داشته است. ولی با فساد و فحشا مخالف بوده و به میدان آوردن دختران و زنان به نام «ترقی و آزادی»، آن هم در آن برهه زمانی فسادآفرین را هیچگاه به صلاح نمیدانست.[32] ایشان در نقد شعار آزادی زنان از سوی رژیم تأکید داشت که «آیا مردها در این کشور آزادی دارند که زنها داشته باشند؟ و آیا آزادی زن و مرد با حرف درست میشود؟»[33]
تلگرام امام به شاه و عَلم
امامخمینی در 15 آبان 1341 دو تلگرام شدیداللحن خطاب به شاه و عَلم مخابره کرد. وی در تلگرام به شاه، از اسدالله عَلم انتقاد کرد و یادآور شد که «عَلم به امر خداوند، قانون اساسی و همچنین به نصیحت علمای اسلام توجه نکرده و گمان کرده با تبدیل «قسم قرآن مجید» به «کتاب آسمانی» ممکن است قرآن کریم را از رسمیت انداخت.» ایشان در ادامه خطاب به شاه تذکر داد که به عناصری که با چاپلوسی و اظهار چاکری و خانهزادی میخواهند تمام کارهای خلاف دین و قانون را به او نسبت دهند، اطمینان نکند و چنانچه عَلم از جسارتی که به ساحت مقدس قرآن کریم کرده، استغفار نکند، ایشان ناگزیر است در نامهای سرگشاده مطالب دیگری را تذکر دهد.[34]
امام در تلگرامی جداگانه به عَلم با لحنی قهرآمیز نسبت به تمکیننکردن وی از نظرات علمای اسلام سخت انتقاد کرد و هشدار داد مملکت را به خطر نیندازد که در این صورت برخورد وی بهگونهای دیگر خواهد بود.[35]
فریبکاری عَلم و افشاگری امام
اسدالله عَلَم در اقدامی فریبکارانه در 22 آبان 1341 در تلگرامی موافقت خود را با نظر علما اعلام کرد[36] و آن را به مراجع قم غیر از امامخمینی فرستاد. برخی مراجع با سخنان عَلم و تلگرام او اعلام جشن و پیروزی کردند ولی امام احساس کرد که عَلم در اندیشه فریب مردم و علماست؛ ازاینرو در جمع مردم به افشاگری و مقابله با آن دست زد و یادآور شد لایحهای که در هیئت وزیران تصویب شده، با مصاحبه و تلگرام لغو نمیشود؛ بنابراین باید به مبارزه ادامه داد تا بهصورت رسمی لغو شود.
پس از افشاگری امام، مبارزه شتاب بیشتری گرفت.[37] مراجع قم نیز پاسخ عَلم را کافی ندانستند و بر لغو رسمی لایحه تأکید کردند.[38] علمای تهران نیز در اطلاعیهای از مردم خواستند روز 8 آذر 1341 در مسجد سیدعزیزالله گرد هم آیند تا عمق جریانهای اخیر برای آنان بازگو شود.[39] در این میان شماری از فرستادگان رژیم پهلوی از محمدتقی فلسفی خواستند این جلسه برگزار نشود؛ اما ایشان برگزاری این جلسه را وظیفهای شرعی و برای مبارزه لازم شمرد.[40]
عقبنشینی عَلم و لغو لایحه
دولت پس از اطلاع از تصمیم علمای تهران برای تحصن در مسجد سیدعزیزالله، در هفتم آذر 1341 شبانه تشکیل جلسه داد و تصویبنامه انجمنها را اجرا ناشدنی خواند و بیدرنگ همان شب با شتابی که حاکی از نگرانی و وحشت از اجتماع یادشده بود، طی تلگرامهایی به سه تن از مراجع قم، خبر لغو تصویبنامه را اعلام کرد.[41] دولت متقابلاً از علمای تهران خواستار عدم برگزاری تحصن در مسجد سیدعزیزالله شد.
علمای تهران نیز با این پیشنهاد موافقت و مشترکاً اعلامیهای صادر کردند[42] ولی امام این بار نیز تلگرام نخستوزیر به مراجع قم را کافی ندانست و در سخنرانی نهم آذر برای طلاب قم و بازاریان تهران که در خانه ایشان تجمع کرده بودند، تأکید کرد: «تا زمانی که در جراید رسمی کشور، لغو تصویبنامه صریحاً اعلام نشود، نمیتوان به این تلگرام ترتیب اثر داد و هیئت حاکمه نیز بداند بدون اعلام لغو آن در جراید، این تلگرام کأنلمیکن فرض میشود و مبارزه ادامه مییابد.»[43]
سرانجام عَلم ناگزیر شد روز شنبه ۱۰ آذر طی مصاحبهای مطبوعاتی موضوع لغو لایحه را اعلام کند. روزنامه اطلاعات عصر آن روز با تیتر درشت از قول وی نوشت که تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی اجرا نمیشود و عَلم اظهار کرد هیئت دولت تصویب کرد مقررات تصویبنامه 16 مهر 1341 مربوط به انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی اجراشدنی نخواهد بود.[44]
هشیاری امام خمینی
امام در پس اقدامات شاه، اراده صهیونیستها و بهائیان را میدید. او روز 9 آذر 1341 یعنی یک روز قبل از الغای رسمی تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی، در سخنانی ضمن تشریح توطئه صهیونیستها در ایران، اظهار داشت:
«... اینها میخواستند با تصویب لایحۀ انجمنهای ایالتی و ولایتی و الغای شرط اسلام از رأیدهنده و انتخابشونده، مقدرات مسلمین را به دست غیرمسلمانان مانند یهودیهای بهایی بسپارند. اگر استانهای این کشور به دست غیرمسلمان بیفتد چهبسا ممکن است از حلقوم خبیث آنان صدایی غیر از قرآن شنیده شود... ای مؤمنین بیدار باشید. اجانب به فکر ازبینبردن ایران و کشور مسلمین افتادهاند. جز قرآن مانعی نمیبینند. عمال خود را وادار کردهاند به هر حیلهای که ممکن است قرآن را از بین ببرند... الان روز جمعه است، هر گوشی که سخنان را بشنود لازم است به دیگران بگوید، مردم را متوجه کنید تا به دولت بگویند: ما حاضر نیستیم استانهای این کشور تحت تصرف بهایینماهای یهود درآید...»[45]
به این ترتیب پرونده انجمنهای ایالتی و ولایتی با تسلیمشدن دولت اسدالله عَلم در برابر اراده مرجعیت بسته شد. اما ازآنجاکه فشار کاخ سفید برای ادامه روند «اصلاحات آمریکایی» و حمایت «اصلاحطلبان» داخلی از این روند همچنان ادامه یافت، دو ماه بعد، شاه با به راهانداختن رفراندوم «انقلاب سفید» در ۴ بهمن ۱۳۴۱ و آوردن جمعی از مردم از جمله زنان بهپای صندوق و سپس حمله به فیضیه در فروردین ۱۳۴۲، عزم خود را برای ادامه حرکت در مسیر خواستههای آمریکا نشان داد. همچنان که ملت ایران نیز به تأسی از مبارزه قهرآمیز امام خمینی، با به راهانداختن قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ خشم و نفرت خود را از حکومت دستآموز آمریکا و صهیونیسم در ایران اعلام کرد.
[1] روزنامه اطلاعات ۱۶ مهر ۱۳۴۱، شماره ۱۹۱۷، ص ۱، ۱۷ و ۱۸.
[2] اداره قوانین و مطبوعات مجلس شورای ملی (1318) مجموعه مصوبات شورای ملی، ادوار اول و دوم قانون گذاری، تهران: مجلس شورای ملی ص 64-84
[3] همان، ص 64.
[4] همان، ص 65.
[5] روزنامه اطلاعات، 16/02/1340، شماره 10496، ص 1.
[6] روزنامه اطلاعات، 19/02/1340، شماره 10499، ص 1.
[7] روزنامه اطلاعات، 25/02/1340، شماره 10707، ص 1.
[8] فردوست، حسین (1370). «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی»، ج 2، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ص 302.
[9] موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی (1387). «اسناد لانه جاسوسی»، ج 7، تهران: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ص 826.
[10] روزنامه اطلاعات، 28/04/1341، شماره 10852، ص 1.
[11] در فاصله انحلال مجلس بیستم در ۱۹ اردیبهشت ۱۳۴۰ تا شروع کار مجلس بیست و یکم در ۱۴ مهر ۱۳۴۲، کشور به مدت دو سال و نیم بدون قوه مقننه مانده بود.
[12] بهبودی، هدایتالله (1396). «الف لام خمینی»، تهران: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ص ۲۰۱.
[13] مدنی، سیدجلالالدین (1387). «تاریخ سیاسی معاصر ایران»، ج 1، قم: دفتر انتشارات اسلامی، ص 622.
[14] فیض، سیدمحمدصادق (1393). «روزشمار 15 خرداد»، ج 1، تهران: دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، ص 84.
[15] شاهدی، مظفر (1379). «مردی برای تمامی فصول»، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ص 404.
[16] «روزشمار 15 خرداد»، ج 1، ص 90.
[17] «اسناد لانه جاسوسی»، ج 4، ص ۵۷۵.
[18] «تاریخ سیاسی معاصر ایران»، ج 1، ص ۶۲۳؛ حسینیان، روحالله (1388). «درآمدی بر انقلاب اسلامی ایران». تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۲۸۳ – 295.
[19] فردوسیپور، اسماعیل (1372). «همگام با خورشید از ایران تا ایران، خاطرات اسماعیل فردوسیپور». قم: مجتمع فرهنگی اجتماعی امامخمینی، ص ۳۵؛ فراتی، عبدالوهاب (1379). «تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی از مرجعیت امامخمینی تا تبعید». تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 48.
[20] روحانی، سیدحمید (1381). «نهضت امامخمینی»، ج 1، تهران: عروج، ص ۱۷۲.
[21] نهضت امامخمینی، ج 1، ص ۱۷۴.
[22] خمینی، روحالله (1385). «صحیفه امام»، ج 1، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ص ۷۸.
[23] مرکز اسناد انقلاب اسلامی (1374). «اسناد انقلاب اسلامی»، ج 1، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۲۶ و ج 5 ص ۱۷.
[24] منصوری، جواد (1377). «تاریخ قیام پانزده خرداد به روایت اسناد»، ج 1، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 252؛ «نهضت امام خمینی»، ج 1، ص ۱۷۵.
[25] «صحیفه امام»، ج 1، ص ۸۰ –۸۱.
[26] «اسناد انقلاب اسلامی»، ج 1، ص ۲۸–۲۹ و ج 5 ص ۱۸.
[27] صحیفه امام، ج 1، ص ۸۱.
[28] ذاکری، علیاکبر (1391). «طلوع خورشید، سالشمار زندگی امامخمینی»، قم: بوستان کتاب، ص ۱۵۶.
[29] «صحیفه امام»، ج 1، ص ۹۷؛ «نهضت امام خمینی»، ج 1، ص ۱۷۸ – ۱۷9.
[30] «تاریخ قیام پانزده خرداد به روایت اسناد»، ج 1، ص ۲۵۹.
[31] «صحیفه امام»، ج 1، ص ۳۰۵.
[32] طاهری خرمآبادی، سیدحسن (1377). «خاطرات آیتالله سیدحسن خرمآبادی»، ج 1، به کوشش محمدرضا احمدی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۱۴۸ – ۱۴۹.
[33] «صحیفه امام»، ج 1، ص ۳۰۵.
[34] «صحیفه امام»، ج 1، ص 88 – 89.
[35] «صحیفه امام»، ج 1، ص ۹۰.
[36] «روزشمار 15 خرداد»، ج 1، صفصحه 232؛ دوانی، علی (1402). «نهضت دوماهه روحانیون ایران»، قم: حکمت، ص ۱۱۷ – ۱۱۹؛ «نهضت امام خمینی»، ج 1، ص ۲۰۰.
[37] «نهضت امام خمینی»، ج 1، ص ۲۰۲.
[38] «اسناد انقلاب اسلامی»، ج 1، ص ۴۴ – ۴۷ و ج 5 ص ۲۵.
[39] دوانی، علی (1377)، «نهضت روحانیون ایران»، ج 3، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 143.
[40] روحانی، حمید؛ فلسفی، محمدتقی (1382). «خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی»، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۲۵۸ – ۲۵۹.
[41] «روزشمار 15 خرداد»، ج 1، ص 303 ؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، ص 68؛ «نهضت امامخمینی»، ج 1، ص ۲۱۳ – ۲۱۴.
[42] «نهضت امامخمینی»، ج 1، ص ۲۱۴.
[43] «صحیفه امام»، ج 1، ص ۱۰۱ – ۱۰۲.
[44] روزنامه اطلاعات، 10/09/1341، شماره 10963، ص 1 ؛ «خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی»، ص ۲۶۱–۲۶۲.
[45] «صحیفه امام»، ج 1، ص 104.
نظرات