اشرف سلطان موادمخدر ایران
فعالیت اشرف پهلوی در قاچاق موادمخدر و عضویت او در باندهای بینالمللی و مافیایی مواد افیونی یکی از مباحث جنجالی راجع به این شاهزاده است، مساله قاچاق مواد مخدر و رابطه اشرف با مافیا چندبار در مطبوعات خارجی انعکاس یافت. به گونهای که 18 آذر 1352 یک مجله آمریکایی که در نیویورک منتشر میشود، فاش کرد 14 تن تریاک قاچاق که اخیراً در مرز افغانستان کشف و توقیف شده به کاخ سعدآباد برده شد و به اشرف پهلوی تحویل شد تا وی اقدام به فروش آنها کند،روایت این ماجرا در صفحات 111 تا 115 از کتاب «مفاسد خاندان پهلوی» توسط انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی به رشته تحریر درآمده است. کتابی که به قلم دکترشهلا بختیاری منتشر شده است و خواندن آن خالی از لطف نیست:
نقش اشرف در قاچاق داخلی و بیرونی و بینالمللی موادمخدر، بسیار برجسته و وسیع بوده است. اکثر صاحب منصبان و شاهدانی که خاطرات خود را انتشار دادهاند، اشرف را سلطان موادمخدر ایران معرفی کردهاند. پیش از این، نوشته فردوست درباره قاچاق موادمخدر توسط اشرف و گزارش او به شاه و ترس شاه از اشرف آمده است.[1] گاه خبر قاچاق توسط اشرف به مطبوعات اروپا درز میکرد که جمعآوری آن اغلب با دردسر زیاد همراه بود.[…]
مجله ساگا، از مجلات مشهور آمریکا، در شماره مورخ 7 دسامبر 1973 مقالهای تحت عنوان «ثروتمندترین و مشهورترین مردی که قاچاق مواد مخدر میکند» چاپ کرد. خلاصه مقاله چنین است: «14 تن تریاک قاچاق در مرز افغانستان گرفته میشود؛ ولی گزارشی به مقامهای بینالمللی نمیشود و کلیه مواد مخدر که از قاچاقیان گرفته شده، به کاخ سعد آباد_محل اقامت والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی_برده میشود و بعد توسط معظملها به فروش میرسد. هر دیپلمات ایرانی به نرخ ارزانی خریداری میشود که مواد مخدر را حمل کند. مواد مخدره توسط دیپلماتهای ایرانی و فامیلهای سلطنت به دنیا حمل میشود؛ در حالی که اگر یک مرد عادی در ایران 2 کیلو تریاک داشته باشد، تیرباران میگردد. والاحضرت محمودرضا که معتاد است نیز قاچاق مواد مخدره میکند و پادشاه، والاحضرت محمودرضا را از شاهزادگی عزل میکند و او را متهم میسازد. کلیه مواد مخدره بعد از این که به دست مأمورین افتاد، باید بعد از سیروز به کاخ سعد آباد_محل اقامت والاحضرت اشرف_فرستاده شود.»[2]
ساواک و مقامهای سفارش و تلاش زیادی برای جلوگیری از انتشار و توزیع این شماره روزنامه انجام دادند؛ لیکن موفق نشدند.
به دنبال اعطای دکترای افتخاری از طرف دانشگاه جانهاپکینز به اشرف، مقالهای در نشریات «نیوز آو ایران»[3] و «واشنگتن پست» به چاپ رسید که در آن ضمن برشمردن مفاسد مالی و قاچاق مواد مخدر و معاملات غیرقانونی تریاک توسط اشرف، به عمل دانشگاه مزبور اعتراض شده بود.[4]
اشرف در کتاب من و برادرم اقدام به دفاع از خویش کرده و نوشته است:«[…]مرا متهم کردهاند که در قاچاق تریاک دست داشتهام. این کذب محض است. سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی که به همت من تأسیس شد، نزدیک 300 مرکز پزشکی برای درمان معتادین تأسیس کرد و من خودم در تمام دنیا از نیویورک تا هند در سخنرانیهایم استفاده و قاچاق مواد مخدر را محکوم نموده ام. »[5]
با این حال، معدود اسناد ساواک و گواهی شاهدان، واقعیت را آشکار میکند. در یکی از اسناد باقیمانده از ساواک، یکی از زنان نزدیک به اشرف، از گفتوگو و مجادله بین شاه و اشرف درباره قاچاق مواد مخدر و شرکت او در مقاطعه کاری خبر داده است. گوینده افزوده است: «علت عصبانیت شاه، گزارشی بود که از طرف پلیس بینالمللی درباره شرکت اشرف در امر قاچاق موادمخدر به تهران مخابره شده بود.»[6]
برادران محمدرضا نیز سوابقی در رابطه با مواد مخدر داشتند. محمودرضا در زمینهای مرغوب زراعی خود خشخاش میکاشت و بزرگ ترین تولیدکننده تریاک در ایران بود. او اجازه کشت تریاک را به دست آورده محصول خود را به دولت میفروخت و قسمتی از تریاک را نیز در بازار آزاد به قیمت بالا به فروش میرساند.[7] همچنین غلامرضا برای خود دارودسته ترتیب داده بود و با حمایت از قاچاقچیان مبادرت به وارد کردن هروئین و تریاک میکرد که مطابق یکی از گزارشهای ساواک، قاچاقچیان کرمانشاه و ناحیه غرب که به وارد کردن اجناس قاچاق و خارج کردن گوسفند و تریاک و عرق اشتغال داشتند، از طرف افراد متنفذ سرشناس مثل غلامرضا، ملکه عصمت،[8] سناتور جمال امامی، سرهنگ دولتشاهی و فرماندار و استاندار کرمانشاه مورد حمایت و پشتیبانی قرار میگرفتند. […]
حمیدرضا، باندهای متعدد قاچاق در کلیه مناطق مرزی ایران ترتیب داده بود و فعالیت گستردهای داشت. او به همراه افرادش مرتب به شهرهایی همچون آبادان، خرمشهر، تربتجام و گنبدکاووس سفر میکرد و محمولههای هروئین و کوکایین و تریاک را تحویل میگرفت و پس از حمل به تهران، مبادرت به پخش آنها میکرد.[9] بسیاری از رؤسای ژاندارمری بین راه، همدست یا مواجب گیر او بودند و دیگران نیز جرأت بازرسی اتومبیلهای او را نداشتند. هم چنین حمیدرضا با تشکیل باندی متشکل از چند کارمند و افراد با نفوذ شهربانی و امنیتی و عدهای از کارمندان و سهامداران شرکتهای هوایی، مواد مخدر مخصوصأ هروئین را از راه هوایی وارد فرودگاه مهرآباد میکرد و در تهران و
شهرستانها توزیع مینمود.[10] […]در برخی اسناد ساواک، نام سایر اعضای خاندان هم چون ملکه مادر و برخی از مقامهای اطلاعاتی و امنیتی کشور هم چون سرلشکر تیمور بختیار و ارتشبد هدایت که از قاچاقچیان ماهانه مقدار زیادی تریاک و هروئین رایگان دریافت میکردند، به چشم میخورد. در مقابل، قاچاقچیان نیز از حمایت و پشتیبانی آنان برخوردار بودند.[11]
[1] فردوست. پیشین. ج 1، 237
[2] آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد 21134/11
[3] News Of Iran
[4] آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد 12134/23.
[5] اشرف پهلوی، ص 328
[6] آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد 12168، سند شمارهی 84
[7] هویدا، سقوط شاه، ص 146
[8] در سند ابتدا ملکه مادر تایپ شده است که روی کلمه ی مادر خط کشیده و «عصمت» نوشته اند
[9] آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، بازیابی 406. سند سند 58: سند 93 از مجموعه ی حاضر
[10] پیشین. اسناد شماره ی 58 و 46 و 51 و 39
[11] آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی. کد 12168، سند شماره ی 140


















نظرات