شکلگیری و فروپاشی «پیمان بغداد»
روز ۲۹ آبان ۱۳۳۴ اولین نشست نخستوزیران کشورهای عضو «پیمان بغداد» در «قصر گلها» واقع در پایتخت عراق آغاز به کار کرد. در این نشست که به ریاست «نوری سعید» نخستوزیر وقت عراق برگزار شد علاوه بر هیئتهای ایران، ترکیه، عراق و پاکستان، هیئتهایی نیز از انگلیس و آمریکا حضور تعیینکننده داشتند.[۱]
کالبدشکافی پیمان بغداد
وقتی جنگ دوم جهانی در سالهای میانی دهه ۱۳۲۰ خورشیدی پایان گرفت و نوبتِ سهم خواهی قدرتهای پیروز فرا رسید، هر یک از آنها جداگانه به تکاپو افتادند و از جمله با تشکیل اتحادیههای منطقهای تلاش کردند ضمن گسترش قلمرو نفوذ خود، سهم بیشتری از منابع و ثروتهای رو زمینی و زیرزمینی کشورها را از آن خود سازند. این تلاشها مولد دوران موسوم به «جنگ سرد» بود؛ دورهای که از یک سو تاراج و غارت ثروتهای کشورهای «جهان سوم» را در جریان رقابت استعماری بلوکهای شرق و غرب به همراه داشت و از سوی دیگر باقی مانده توان و انرژی این کشورها را در خدمت مطامع بیگانگان قرار میداد.
آمریکا در سالهای پس از جنگ دوم جهانی برای چنگاندازی بر ثروتهای اقتصادی باقی مانده از ویرانههای جنگ در جهان، تلاش کرد از غرب اروپا تا شرق آسیا را با انعقاد پیمانهای منطقهای به زیر سلطه خود درآورد. پیمان آتلانتیک شمالی - ناتو - در اروپا (فروردین ۱۳۲۸)، پیمان آنزوس در شرق آسیا (شهریور ۱۳۳۰)، پیمان آسیای جنوب شرقی - سیتو - (شهریور ۱۳۳۳)، پیمان بغداد (اسفند ۱۳۳۳) و سپس پیمان سنتو (فروردین ۱۳۳۸) و .... با همین دیدگاه قابل تفسیر هستند.
پیمان بغداد، معاهدهای بود که شرایط انعقاد آن در ایران، بلافاصله پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ فراهم شده بود. با این وجود، آمریکاییها و انگلیسیها به عنوان محرکین انعقاد پیمان، در انتظار آماده شدن زمینههای اجرای این تصمیم مهم در سطح منطقه بودند. این زمینهها با چند سفر برنامهریزی شده، مهیا شد:
نوریسعید سیاستمدار غربگرای عراق بعد از آنکه در دی ماه ۱۳۳۲ برای چندمین بار به نخستوزیری این کشور رسید، به شدت به سرکوب گروههای ناراضی از جمله کمونیستها پرداخت. او کلیه احزاب مخالف را غیر قانونی اعلام کرد، مطبوعات را تحت کنترل دولت در آورد، تبلیغات ضد شوروی را در عراق توسعه داد و با این اقدامات حتی زمینه قطع روابط با شوروی را در اوایل سال 1333 فراهم ساخت.[2]
نوری سعید سپس در جریان سفری از پیش طراحیشده به انگلیس و ترکیه در مهر 1333، طی مصاحبهای در استانبول اعلام کرد: «امنیت عراق و حتی موجودیت آن بستگی به امنیت ایران و ترکیه دارد»[3]
محمدرضا پهلوی نیز در 14 آذر 1333 در راس هیئتی راهی آمریکا شد[4] و سپس از آنجا به انگلیس رفت.[5] «جلال بایار» رئیس جمهور وقت ترکیه نیز در دی ماه همان سال به دعوت مقامات آمریکایی به واشنگتن رفت. «بایار» در این سفر موافقت خود را با امضای یک پیمان منطقهای با حضور پاکستان اعلام کرد.[6]
در امتداد این نقشه سیاسی، ابتدا در ۵ اسفند ۱۳۳۳ وزیران خارجه ترکیه و عراق پیمانی را در هفت ماده در بغداد امضا کردند که در تاریخ به عنوان «پیمان بغداد» معروف شد، سپس دولت انگلیس در ۱۴ فروردین ۱۳۳۴ و دولت پاکستان در ۳۱ شهریور همان سال به این پیمان پیوستند.[7]
پیوستن ایران به پیمان بغداد
در ایران آغاز گفتگوهای الحاق رسمی ایران به پیمان بغداد همزمان با صدارت حسین علاء بود. «جان فاستر دالس» دوست قدیمی علاء در زمان سفارتش در امریکا، که به تازگی به وزارت امور خارجه امریکا رسیده بود، در یک دیدار رسمی در ایران، از الحاق ایران به پیمان اظهار خوشوقتی کرده بود و علاء نیز متذکر شد که «حضور دولت امریکا در این پیمان و دوستی با امریکا، ایران را در برابر خطر کمونیسم حفظ خواهد کرد.»[8]
معالوصف این روشن است که حکومت پهلوی برای پیوستن به پیمان بغداد تحت فشار آمریکا و انگلیس بوده[9] و در حقیقت پیمان مزبور به کشورهای خاورمیانه تحمیل شده بود.[10] از این رو ماده واحده الحاق ایران به پیمان بغداد در ۲۶ مهر ۱۳۳۴ متعاقب دیدار «علی سهیلی» سفیر ایران در لندن با «مکمیلان» وزیر خارجه انگلیس و مشورت با وی، به امضای مجلس سنا[۱1] و در روز ۳۰ مهر همان سال به تصویب مجلس شورای ملی رسید.[12] در دهم آبان اسناد الحاق به پیمان نیز به بغداد ارسال گردید[۱3] و در ۲۹ آبان اولین نشست مشترک اعضای پیمان که به منزله عملی ساختن طرح الحاق به این معاهده بود در بغداد برگزار شد.[۱4]
تبعات پیوستن ایران به پیمان بغداد
عضویت ایران در پیمان بغداد، هم در داخل کشور و هم در صحنه بینالمللی با تبعات منفی برای حکومت پهلوی توام بود:
الف: در داخل کشور
پیوستن ایران به پیمان بغداد نارضایتی گروههای اسلامی داخل کشور به ویژه «جنبش ﻓﺪاﯾﯿﺎن اﺳﻼم» را به همراه آورد. این جنبش از یک سو تصمیم ایران برای پیوستن به پیمان مذکور را محکوم کرد و از سوی دیگر با ﺗﺮور حسین علاء ﻧﺨﺴﺖوزﯾﺮ وقت، خشم خود را نسبت به این رویداد اعلام نمود. یکی از اعضای فدائیان اسلام به نام «مظفرعلی ذوالقدر» در بعداز ظهر روز 25 آبان 1334 و پیش از شرکت علاء در نشست نخستوزیران عضو پیمان ﺑﻐﺪاد، وی را در مسجد سلطانی بازار (مسجد امام خمینی) ﻣﻮرد ﺳﻮء ﻗﺼﺪ ﻗﺮار داد و او را از ﻧﺎﺣﯿﻪ ﺳﺮ ﻣﺠﺮوح کرد.[۱5] ﻋﻼء که برای شرکت در مجلس ختم سید مصطفی کاشانی(فرزند آیتالله ابوالقاسم کاشانی) راهی مسجد شده بود، از اﯾﻦ ﺗﺮور، ﺟﺎن ﺑﻪ در ﺑﺮد و ﺑﺎ ﺳﺮ ﺑﺎﻧﺪپیچیﺷﺪه در اﺟﻼس ﺑﻐﺪاد شرکت کرد. پس از اﯾﻦ ﺗﺮور، در ﻣﺪت کوتاهی اﻏﻠﺐ اﻋﻀﺎی اصلی فدائیان اسلام دستگیر و در27 دی 1334 ﻧﻮاب ﺻﻔﻮی رهبر گروه و ﺳﻪ ﺗﻦ از ﯾﺎراﻧﺶ ﺗﯿﺮﺑﺎران ﺷﺪﻧﺪ.[۱6]
ب: در صحنه بینالمللی
عضویت ایران در پیمان بغداد خشم دولت اتحاد جماهیر شوروی را برانگیخت. روسها از ۱۹ مهر تا ۱۴ بهمن ۱۳۳۴ در یک دوره کمتر از چهار ماهه، سه یادداشت شدیداللحن علیه رژیم پهلوی به دربار شاه ارسال کردند و نسبت به پیوستن ایران در همسایگی شوروی به یک اتحادیه وابسته به بلوک غرب اعتراض کردند.[17] این اعتراضات که با اعتراضات مشابهی از سوی «جواهر لعل نهرو» و «جمال عبدالناصر» رهبران هند و مصر توام گردید سبب شد آمریکا از عضویت رسمی در پیمان بغداد پرهیز کند و تنها به عضویت در کمیتههای مختلف آن اکتفا نماید.[18] ضمناً آمریکاییها در آن زمان مایل نبودند با پیوستن علنی به پیمان بغداد، به جنگ سرد فزاینده آن روزها با مسکو بیش از پیش دامن بزنند.[19]
انعقاد پیمان بغداد تبعات دیگری نیز با خود به همراه آورد. ﺟﻤﺎل ﻋﺒﺪاﻟﻨﺎﺻﺮ در چهارﻣﯿﻦ سالگرد اﻧﻘـﻼب ﻣﺼﺮ در 4 ﻣﺮداد 1335 کانال ﺳﻮﺋﺰ را ﻣلی اﻋﻼم کرد و دوﻟﺖ ﺷﻮروی عمداً پشتیبانیﺧﻮد را از دوﻟﺖ ﻣﺼﺮ اﺑﺮاز داﺷﺖ. ﻓﺮاﻧﺴﻪ و انگلیس نیز ﺟﺒﻬﻪ متخاصمی را ﻋﻠﯿﻪ مصر تشکیل دادﻧﺪ، اﻣﺎ دوﻟﺖﻫﺎیﻋﺮب از اﻗﺪاﻣﺎت ﻣﺼﺮ حمایت کردند. اردن ﺑﻪ ﻣﻮاﻓﻘﺖﻧﺎﻣﻪ دفاعی 20 مهر 1334 ﻣﻨﻌﻘﺪه ﺑﯿﻦ دوﻟﺘﯿﻦ ﻣﺼﺮ و ﺳﻮرﯾﻪ ﻣﻠﺤﻖ شد و در5 آبان نیز ﻗﺮارداد دفاعی جداگانهای میان ﻣﺼﺮ، ﯾﻤﻦ و ﻋﺮﺑﺴﺘﺎن ﺳﻌﻮدی به امضا رسید. در اول آبان 1335 نیز یک اﺗﺤﺎدﯾﻪ ﻧﻈﺎمی ﺑﯿﻦﺳﻮرﯾﻪ، ﻣﺼﺮ و اردن ﺑﻪ وﺟﻮد آﻣﺪ.[20]
تغییر نام «پیمان بغداد» به «پیمان سنتو»
پیمان بغداد متعاقب کودتای عبدالکریم قاسم در عراق در 23 تیر 1337 ضربه اساسی دید. قاسم که یک نظامی چپگرا بود به این پیمان روی خوش نشان نداد، در نتیجه پس از این کودتا متعاقب جلسهای که در 4 مرداد 1337 با حضور وزیران خارجه عضو پیمان در لندن تشکیل شد[21] مرکزیت پیمان به آنکارا انتقال یافت و با تشکیل اولین نشست نمایندگان عضو پیمان در آنکارا، این پیمان با نام «سنتو»[22] به کارخود ادامه داد.
علت اطلاق «سنتو» به این سازمان، آن بود که این تشکل میان قلمرو پیمان «سیتو» در شرق و قلمرو پیمان «ناتو» در غرب قرار گرفته بود.[23] سنتو که در مرکز این دو پیمان قرار گرفته بود از یکسو با عضویت ترکیه با ناتو پیوند داشت و از سوی دیگر با عضویت پاکستان با «سیتو» مرتبط بود.
با این حال پیمان بغداد و سپس سنتو به دلیل عضویت سه عضو ناتو در آن(ترکیه، انگلیس و آمریکا)، دنبالهرو ناتو محسوب میشد.[24]
پیمان بغداد، پرتبلیغ و میانتهی
خط تبلیغاتی آمریکا و انگلیس درباره پیمان بغداد از ابتدا دو وجه داشت: یکی حمایت اقتصادی از اعضای پیمان و دیگری پشتیبانی از استقلال آنان در برابر توسعه طلبی کمونیسم. این تبلیغات بسیار فریبنده و اغواگرانه بود. به ویژه آنکه هر یک از اعضای پیمان، انگیزههای جداگانهای نیز برای پیوستن به این اتحادیه داشتند:
ترکیه مایل بود حمایت آمریکا و انگلیس را بر سر ادعاهای ارضی خود در مورد قبرس به دست آورد.[25] پاکستان نیز مایل بود حمایت آمریکا و انگلیس را بر سر بحران کشمیر جلب کند و از کمکهای فنی غرب در رقابت اتمی با هند نیز برخوردار شود.[26] حکومت پهلوی نیز که تعرضات سیاسی و نظامی روسها را در کردستان و آذربایجان طی سالهای 25-۱۳۲۴ دیده بود مایل بود از حمایت آمریکا و انگلیس در برابر کمونیسم برخوردار باشد. محمدرضا پهلوی عمیقاً اعتقاد داشت موثرترین راه برای مبارزه با زیادهخواهی شوروی و فائق آمدن بر مخالفان داخلی، پیوستن به بلوک غرب و ورود به اتحادیههایی مانند پیمان بغداد است.[27]
مطامع پنهان در پس پیمان بغداد
همانگونه که اشاره شد «ایجاد یک خط کمربندی در برابر کمونیسم» و «ارائه کمکهای اقتصادی» همواره مهمترین شکل تبلیغاتی بوده که در توجیه انعقاد این گونه پیمانها رسانهای شده است. اما منافع و مطامع اقتصادی بانیان و طراحان این گونه معاهدات، هیچگاه به طور رسمی اعلام نشده است.
قلمرو ارضی پیمان بغداد یا سنتو، از جمله مناطق عمده نفتخیز جهان به شمار میرود. محدوده زاگرس که از کرانههای دریاچه وان در ترکیه آغاز میشود و سراسر شمال عراق را در بر میگیرد و بیشتر استانهای غربی و جنوبی ایران تا خوزستان، هرمزگان و فارس را شامل میشود، بخش بزرگی از منابع نفتی جهان را در خود جای داده و میدانهای نفتی و گازی بسیاری در این منطقه در حال فعالیت و استخراج هستند.
«حوزه زاگرس یکی از بزرگترین حوضههای نفت و گاز دنیا به شمار می رود، به گونهای که 64 درصد ذخایر نفت و 22 درصد ذخایر گاز شناخته شده دنیا در این حوزه است. بخش ایرانی این حوزه، وسعتی بیش از 300 هزار کیلومتر مربع دارد.»[28] چشم طمع آمریکا و انگلیس به این حوزه، از جمله دلایل موثر در انعقاد پیمان بغداد بود.
پیمان بغداد در ابتدا با تبلیغات نظامی و امنیتی شکل گرفت، اما پس از مدت کوتاهی اهداف اقتصادی و مالی آن، بویژه درباره ایران، نمایان شد و برنامهای توسط «کمیسیون اقتصادی»، به ریاست ابوالحسن ابتهاج، آغاز گردید که به موجب آن«کلیه عواید دولت ایران از نفت جنوب، به وسیله معاملاتی که با انگلستان صورت میگیرد مجددا به خزانه دولت انگلیس بازمیگردد.»[29]
احمد آرامش رئیس وقت سازمان برنامه و بودجه در توصیف پیمان مذکور مینویسد:
«سنتو جز بردگی اقتصادی و سیاسی و انقیاد ما، نزد ممالک گروه استرلینگ ثمری ندارد. قراردادی که به ظاهر برای جلوگیری از تجاوز و نفوذ کمونیزم، ولی در باطن به این منظور تحمیل شده تا انگلیسیها بتوانند از یک طرف عواید نفت ما را به یغما ببرند و به بهانه یکنواخت کردن وسایل حملونقل و تجهیزات کشورهای عضو پیمان بغداد، مصنوعات کشور خود را به قیمتهای گران به دولت ایران بفروشند. علاء به دستور شاه و با وقوف و بصیرت کافی، به امضای این پیمان استقلالشکن تن داد و نفرین و لعنت ابدی نسلهای آینده کشور را متوجه دستگاه مزدور استعمارگران ساخت.»[30]
محمد علی چودری (بنگالی)، نخستوزیر وقت پاکستان نیز که برای شرکت در کنفرانس پیمان بغداد به عراق رفته بود، به صراحت اهداف انگلیسیها را از این پیمان بیان کرد. وی در تیر 1334، در گفتگو با خبرنگاران اظهار داشت:
«پیمان بغداد اصولا برای استفاده از ثروتهای طبیعی ممالک عضو انعقاد یافته است. اما بهرهای که ما و سایر کشورهای عضو از شرکت در این پیمان میبریم چیست؟ تأثیر عضویت ما عبارت از آن است که خونی که از شریانهای ملت ایران مکیده میشود در کام دولت انگلیس، به عنوان طعمه لذیذ و حیاتبخشی فرومیرود و منابع گرانبهای طبیعی ایران و سایر کشورهای عضو در اختیار انگلیسیها قرار میگیرد. اما انگلیسیها در مقابل، صاحب چه ثروتی هستند تا به ازای این سود عظیم به ملل خاورمیانه ارزانی دارند؟ آنها با تحمیل پیمان بغداد، دست و پای ملل رنجیده خاورمیانه را در غل و زنجیر نهادهاند و بار آنها بر دوش ملت ما، همچون پارهسنگی است که بر دستبند قپانی یک محکوم بیگناه علاوه کرده باشند.»[31]
احمد آرامش در ادامه، به اهداف و انگیزههایی که دولتهای انگلیس و امریکا، از پیوستن ایران به پیمان سنتو داشتند اشاره کرده است:
«الحاق ایران به پیمان بغداد، برای تقویت جناح شرقی ترکیه میتوانست مورد استفاده قرار گیرد تا در صورت وقوع جنگ، به قشون ترک امکان دهد به عنوان نیروی متحد وارد خاک ایران شده، آذربایجان و کردستان را اشغال کند.» همچنین: «ورود ایران به جرگه دول متحد فوقالاشعار، به دولتهای غرب کمک میکند تا وسایل دفاع از منابع نفتخیز خاورمیانه را فراهم سازند.»[32]
از جمله شواهدی که اهداف نهایی دولتهای انگلیس و امریکا را از الحاق ایران به پیمان بغداد نمایان میسازد، گفتگوی حسین علاء با خبرنگار روزنامه اطلاعات است که پس از پایان دومین اجلاس پیمان در سال 1335 در تهران، انجام شد:
«-جناب آقای علاء از این اجلاس از نظر نظامی چه عاید ما شد؟
-در این جلسات موفقیت بسیار بزرگی نصیب ما شد.
-چطور جناب آقای علاء؟
-در این جلسات صحبت از دفاع ایران بود در مقابل شوروی؛ در صورتی که مورد تجاوز قرار گیریم و اینکه این همپیمانان ما چطور میخواهند به ما کمک کنند. بعضی از این همپیمانان عزیز که من نمیخواهم نام ببرم، میگفتند: «خط دفاعی ایران باید سلسله جبال زاگرس باشد» یعنی اینکه شوروی بیاید ایران را بگیرد و ویران کند. وقتی به سلسله جبال زاگرس رسید آن وقت ما از ایران دفاع خواهیم کرد. ولی بعضی دیگر، اصرار و پافشاری شدید داشتند که خط دفاعی ایران باید سلسله جبال البرز باشد و بالاخره کار به رأی مخفی کشیده و نتیجه 3 بر 2 به نفع ایران رأی دادند و دو نفر همپیمانان عزیز رأی مخالف دادند.»[33]
بنابراین اصرار آمریکا و انگلیس به انعقاد «پیمان بغداد» و تشکیل این قبیل از اتحادیههای منطقهای که با موجی از تبلیغات فریبنده و دروغ راجع به حمایت اقتصادی از اعضا همراه میشود، نمیتواند بدون چشمداشت به اینگونه ذخایر و منابع ارزشمند کشورها صورت گیرد؛ پیمانهایی که معمولاً برای دولتهای امضا کننده آن دستاوردی جز بدنامی نزد ملتها و حقارت در جامعه بینالمللی ندارد.
اعتراف اسناد لانه جاسوسی
گرچه حکومت پهلوی با دریافت وعده حمایت اقتصادی آمریکا از ایران، عضویت در پیمان بغداد و سپس سنتو را پذیرفت ولی بنا بر تصریح اسناد لانه جاسوسی، این پیمان ناقض استقلال ایران بوده و رژیم شاه نتوانست از مواهب و امتیازات وعده شده آن بهرهبرداری کند.
برای مثال در یک سند محرمانه تحت عنوان «تشریح وضعیت کلی ایران طی سالهای 1955 تا 1977» چنین میخوانیم:
«ایران آگاه است که عضویت در پیمان سنتو حرکتی در جهت خلاف هدف اصلی این کشور یعنی استقلال ملی است .... بنابراین در ملاء عام زیاد به پیمان سنتو اشاره نمیکند. حتی شاه گفته است که پیمان سنتو وجود ندارد.»[34]
و یا یکی دیگر از اسناد لانه جاسوسی در بررسی بیوگرافی عباسعلی خلعتبری وزیر امور خارجه کابینه هویدا، به سرخوردگی و نارضایی وی از سنتو اشاره کرده مینویسد:
«خلعتبری به عنوان دبیرکل پرسابقه سنتو (۱۹۶۱ تا ۱۹۶۷) شهرت فراوانی کسب کرده اما به خاطر فعالیتها و قضاوتهای محدود این سازمان، آزرده خاطر و سرخورده شده است.»[35]
و این سند:
«با وجود اینکه آمریکا با ایران یک قرارداد همکاری دفاعی دو جانبه در متن پیمان سنتو در سال ۱۹۵۹ منعقد ساخته ولی در زمینه حمایت آمریکا از دولت ایران محدودیتهای سیاسی و روانی خاصی وجود داشته است. این محدودیتها بر حقوق بشر، فروش تسلیحات، و موضوع عدم تکثیر فناوری هستهای متمرکز بوده که هر یک از آنها مشکلاتی را در زمینه روابط با دولت ایران ایجاد کرده است.»[36]
فروپاشی پیمان بغداد و سنتو
دولت پاکستان در 1350 با انتقاد از عدم حمایت سنتو از مواضع اسلامآباد در برابر تعرضات هند، از آن جدا شد و ایران نیز متعاقب پیروزی انقلاب اسلامی در 20 اسفند 1357 خروج خود را از این سازمان اعلام کرد.[37] ایران سپس در 6 فروردین 1358، رسماً از پیمان سنتو کناره گرفت.[38]
با این کنارهگیری، پیمان بغداد و سپس سنتو که تأمینکننده منافع اقتصادی، نفتی، امنیتی و سیاسی غرب، به ویژه امریکا و انگلیس در منطقه بود، فروپاشید.
پینوشت:
1- روزنامه اطلاعات ۲۹ آبان ۱۳۳۴، شماره ۸۸۴۱، صفحه ۱
2- بیگدلی، علی، تاریخ سیاسی و اقتصادی عراق، بیجا، نشر میراث میل، ۱۳۶۸، چاپ اول، صفحه ۳۵ و 36
3- هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، نشر پیکان، تهران، ۱۳۹۴، صفحه ۲۳۶
4- روزنامه اطلاعات 14 آذر 1333، شماره ۸546، صفحه ۱ ؛ طیرانی، بهروز، روزشمار روابط ایران و آمریکا، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه، تهران، 1379، صفحه 103
5- روزنامه اطلاعات 23 بهمن 1333، شماره ۸605، صفحه ۱ ؛ طیرانی، همان، صفحه 104
6- هوشنگ مهدوی، همان، صفحه ۲۳۵
7- هوشنگ مهدوی، همان، صفحه ۲۳۵
8- بر اساس سند شماره 19ـ 32ـ 47533 موجود در آرشیو موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
9- فصلنامه مطالعات تاریخی، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، شماره 5، زمستان 1383، صفحه 31
10- فصلنامه مطالعات تاریخی، همان، همان صفحه
11- روزنامه اطلاعات ۲۶ مهر ۱۳۳۴، شماره ۸۸۱۰، صفحه ۱
12- روزنامه اطلاعات ۳۰ مهر ۱۳۳۴، شماره ۸۸۱۴، صفحه ۱
13- روزنامه اطلاعات ۱۰ آبان ۱۳۳۴، شماره ۸۸۲۳، صفحه ۱
14- روزنامه اطلاعات ۲۹ آبان ۱۳۳۴، شماره ۸۸۴۱، صفحه ۱
15- روزنامه اطلاعات، 26 آبان 1334، شماره 8831، صفحه 1
16- روزنامه اطلاعات، 27 دی 1337، شماره 8899، صفحه 1
17- هوشنگ مهدوی، همان، صفحه ۲40
18- هوشنگ مهدوی، همان، صفحه ۲41
19- فصلنامه تاریخ روابط خارجی، سال دوازدهم، شماره ۴۵، زمستان ۱۳۸۹، صفحه 143
20- فصلنامه تاریخ روابط خارجی، همان، صفحه 152
21- روزنامه اطلاعات، 4 مرداد 1337، شماره 9671، صفحه 1 ؛ توکلی، فرناز اخوان، گاهشمار روابط ایران و انگلیس، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه، تهران، تابستان 1386، صفحه 309
22- (cen.t.o (centeral treaty organization
23- مدنی، سیدجلالالدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، دفتر انتشارات اسلامی، قم، تابستان 1387، چاپ پانزدهم، جلد اول، صفحه 573
24- فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، جلد اول، 1387، صفحه 534
25- آرامش، احمد، خاطرات سیاسی، تصحیح: غلامحسین میرزا صالح، اصفهان، بینا، بیتا، صفحه 194 – 195
26- آرامش، احمد، همانجا
27- علی جعفری، مرضیه یحیی آبادی، «بررسی پیمان بغداد، زمینهها، آثار و نتایج آن در ایران»، پیام بهارستان، دوره 2، سال 5، شماره 17 (پاییز 1391)
28- ساختارهای زمین شناسی نفت ایران، شرکت اطلاعرسانی نفت و انرژی شانا، ۱۸ آذر ۱۳۹۳، کد مطلب: 229185
29- فصلنامه مطالعات تاریخی، همان، صفحه 31 (به نقل از: آرامش، احمد، همان، جینشر، شماره 13، صفحه 192)
30- فصلنامه مطالعات تاریخی، همان، صفحه 31 (به نقل از آرامش...، همان، صفحه 192)
31- فصلنامه مطالعات تاریخی، همان، صفحه 32 (به نقل از آرامش...، همان، صفحه 4 – 193)
32- فصلنامه مطالعات تاریخی، همان، صفحه 33 (به نقل از آرامش...، همان، صفحه 5 – 194)
33- فصلنامه مطالعات تاریخی، همان، صفحه 33 (به نقل از: تربتی سنجابی، محمود، قربانیان باورها و احزاب سیاسی ایران، تهران، آسیا، 1375، صفحه 6 – 135)
34- اسناد لانه جاسوسی(مجموعه 11 جلدی)، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، کتاب اول، صفحه ۲۷۰، مبحث: «ایران و پیمان سنتو»
35- اسناد لانه، همان، کتاب هشتم، صفحه ۴۴۷، مبحث: «خلعتبری – عباسعلی – ۱»
36- اسناد لانه، همان، کتاب ششم، صفحه ۸۲0، موضوع: «خط مشی»
37- روزنامه کیهان؛ 21 اسفند 1357؛ شماره 10659، صفحه 4
38- روزنامه اطلاعات، 7 فروردین 1358، شماره 15815، صفحه 1



















نظرات