ا نگاه عاشقانه جلال و شریعتی و ناصرخسرو به حج/ تشرف در تشییع شهید آوینی


2835 بازدید

خبرگزاری شبستان: در میان سفرنامهها، سفرنامههای مربوط به حج از اهمیت و جاذبه ویژهای برخوردار است که در این میان بزرگان بسیاری در سفر به حج، خاطرات، حالات و احساسات خود را به رشته تحریر درآوردهاند.
به گزارش خبرنگار ادبیات خبرگزاری شبستان، سنت سفرنامه نویسی از دیر باز، در بین اقوام و ملل دنیا مرسوم است و در دو قرن اخیر توسعه و رواج قابل توجهی یافته است. سفرنامه‌نویسان، هر یک با تخصص و گرایش فکری خود تلاش کرده‌اند تا آداب و رسوم مردم در شهرها و روستاها را بازگو کرده و به تشریح و توصیف اماکن و آثار تاریخی و حوادث و رویدادهای بین راه بپردازند. در میان سفرنامه‌ها، سفرنامه‌های مربوط به حج از اهمیت و جاذبه ویژه‌ای برخوردار است.
 
نویسندگان چنین آثاری تلاش کرده‌اند تا چگونگی حج مسلمانان، شیوه رفتار آنان با یکدیگر، سختی ها و دشواری های گوناگون میان راه، کمبود و یا نبود امکانات مادی و رفاهی و ویژگی‌های هر یک از اماکن دینی و مذهبی شهرهای بین راه و به ویژه حرمین شریفین را تشریح و ترسیم کنند. محققان و اندیشمندان نیز در هر زمان کوشیده اند تا سفرنامه های پیشینیان را به زیور طبع آراسته، در اختیار نسل های بعد از خود قرار دهند.
 
اینان همچنین احساسات و عرفانیات شخصی خود را که در میقات، کعبه، صحرای عرفات و ... کسب می کنند را به نگارش در می‌آورند. یکی از نمونه های زیبای این احساسات، تمثیل های زیبای شهید مرتضی آوینی در سفرنامه حج خود است؛ " تمثیل حج، تمثیل آفرینش انسان است، و تو، ای انسان، ای آن که مشتاقانه به لقاء محبوب شتافته‌ای."
 
نگاه عاشقانه به حج در سفرنامه جلال و شریعتی و ناصرخسرو
در زیر نمونه هایی از سفرنامه های حجی که توسط بزرگان تاریخ ایران و نویسندگان و هنرمندان به رشته تحریر درآمده است را معرفی می کنیم.
* قبادیانی، ناصر خسرو/ سفرنامه/ به کوشش: نادر وزین پور/ چاپ نهم/ تهران: انتشارات انقلاب اسلامی، 1372.
سفرنامه حج ناصرخسرو؛ ناصر خسرو قبادیانی جزء اولین سفرنامه نویسانی است که سفرنامه حج به زبان فارسی نوشته است. وی سفر خود را از مرو به بیت المقدس به مکه به مصر و سرانجام بازگشت خویش به بلخ را در سفرنامه اش به زیبایی بیان کرده است. وی در سال 427.هجری قمری در سن 42 سالگی پس از آن که یک شب خوابی دید و این خواب باعث تحول روحی و زمینه ساز سفر حج وی گردید، از مقام دیوانی در دستگاه سلجوقیان استعفا داد و عازم سفر حج شد چنانچه می نویسد: "پس به مرو رفتم و از آن شغل که به عهدۀ من بود معاف خواستم و گفتم که « مرا عزم سفر قبله است» پس حسابی بود که جواب گفتم و از دنیایی آنچه بود ترک کردم مگر اندک ضروری."
ناصر خسرو در این سفر که حدود هفت سال به طول انجامید از سرزمین های مختلف دیدن کرد و با علما و دانشمندان مناطق گوناگون ارتباط برقرار کرد و از گذشته های خویش ابراز ندامت کرد و روزنه تازه ای در زندگی خویش گشود. وی در طی این سفر طولانی چهار بار حج کرده و روح تشنۀ خویش را از زلالیت خانه خدا سرشار ساخت. ایشان در سال 438 از بیت المقدس که 34 روز در آن اقامت کرده بود برای انجام اولین حج به سمت مکه حرکت کرد، این در حالی بود که قحط سالی شدیدی پدید آمده بود و سفر حج دشواری های زیادی در پی داشت. او در این باره نوشته است: "آن سال قافله از هیچ طرف نیامد و طعام یافت نمی شد."
 
* آل احمد جلال/ خسی در میقات (سفرنامه)/ چاپ ششم/ تهران: انتشارات مجید، 1380.
سفرنامه حج  جلال آل احمد؛ جلال آل احمد سفرنامه حج خود را از مهرآباد آغاز و تا پایان سفر، تمام مشاهدات خویش را از مکه و مدینه روایت می کند از صفا از مروه از رمی جمره از طواف و از وضعیت غریبانه در بقیع و از محدودیت های که شرطه های سعودی برای حجاج ایجاد می کنند سخن می گوید." صبح وقتی می گفتم « اسلام علیک ایها النبی» یک مرتبه تکان خوردم. ضریح پیش رو بود و مردم طواف می کردند و برای بوسیدن از سر و کول هم بالا می رفتند و شرطه ها مدام جوش می زدند که از فعل حرام جلو بگیرند که یک مرتبه گریه ام گرفت و از مسجد گریختم. "
جلال آل احمد نیز مشاهدات خویش را از حج و مسایل پیرامون آن فوق العاده زیبا بیان می کند، یکی از موارد زیبای سفرنامه او، جزئی نگری هایی است که ژرف اندیشانه به آن پرداخته است که نشان از نگاه هنرمندانه وی به حج است.
 
* سفرنامه حج علی شریعتی؛ شریعتی با نگاه عاشقانه تر و عمیق تری، حج را به تصویر می کشد، او روح همبستگی را در حج می بیند و آن را با بیان سحرآمیزش به گونه ای بیان می کند که روح مخاطب را به پرواز در می آورد و آن را چنین ترسیم می کند: "انسانیت، تقسیم شده به نژادها و نژادها به ملتها و ملتها به طبقات و طبقات به قشرها و گروه ها و خانواده ها و حیثیتها و درجه ها ولقبها وریزه و ریزه تا یک«فرد» یک «من» و این همه، در لباس نمایشگر، در میقات بریز، کفن بپوش، رنگها را همه بشوی، سپید بپوش! سپید کن، به رنگ همه شو، همه شو، همچون ماری که پوست بیندازد، از «من بودن» خویش بدرآی، مردم شو. ذره ای شو، درآمیز با ذره ها، قطره ای گم در دریا، نه کس باش که به میعاد آمده ای، خس شو که به میقات آمده ای. وجودی شو که عدم خویش را احساس می کند، و یا عدمی که وجود خویش را، بمیر پیش از آن که بمیری جامۀ زندگی ات را بدر آر جامۀ مرگ برتن کن اینجا میقات است."
شریعتی یک رنگی، همبستگی و تبدیل شدن «من» به «ما» را در حج مشاهده می کند و درک خود از آن را به مخاطب خویش منتقل می کند ، او آنگونه خانه خدا، و حج را زیبا بیان می کند که خواننده پس از مرور نوشتۀ او، عشق به حج را در وجودش حس می کند. حج در نگاه شریعتی عشق ناب، نور و روشنایی، همبستگی و با رود خروشان مردم جاری شدن است عرفات شب ستیز وشب گریز، منی آرزو و آرمان و پرده آخر از یک نمایش عاشقانه.
 
نگاه ناصر خسرو به حج و مسایل پیرامون آن، نگاهی ساده وصمیمانه است، بیشتر مشاهدات ملموس خویش در سفرنامه اش بیان کرده است، بر خلاف کتاب حج دکتر شریعتی و خسی در میقات جلال آل احمد که با نگاه عمیق تری به حج نگریسته اند. نقطه اشتراک ناصر خسرو، جلال آل احمد و شریعتی نگاه عاشقانه شان به حج است.
 
* سفرنامه حج مرتضی آوینی؛ سید شهیدان قلم شش موقف سفر حج را به قلم اشراقیش توصیف کرده است. چنان از خود گذشته است که اثری از خودش در متن نیست و هرچه هست اوست. از غربت بقیع به یاد مرگ در میقات می‌رسد، به سوی خانه دوست می‌رود، به گرد کعبه طواف می‌کند، مانند آفرینش که گرد حجت خدا می‌چرخد. بین خوف و رجا سعی می‌کند و وقوفی دارد برای معرفت حق. وی در وقوف به عرفات این گونه می نویسد: " مناسک حج از یک سو تمثیل سیری است که انسان‌های متکامل به سوی الله طی می‌کنند و از سوی دیگر، تذکاری است بر تاریخ زندگی انسان بر کوکبه ارض در منظومه شمسی و این ‌چنین وقوف در عرفات هم برای کسب معرفت و عرفان است و هم ... برای تأمل و تفکر در تاریخ حیات انسان بر کره زمین. و «وقوف» هم به معنای درنگ و تأمل آمده است و هم به معنای آگاهی و عرفان، و همین عرفان است که در مشعرالحرام باید به شهود متنهی شود."
 
* س‍ف‍ر غ‍ری‍ب‌ ( سفرنامه حج)/ مجتبی‌ رحماندوست‌/ ت‍هران: ش‍رک‍ت‌ ان‍ت‍ش‍ارات‌ س‍وره‌ م‍ه‍ر‏‫، ۱۳۸۵/   ‏‫۲۰۷ ص.
سفرنامه حج مجتبی رحماندوست مربوط به سال 1361 حدود سه و نیم سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی است. وی این سفرنامه را قریب 23 سال بعد در سال 1384 به چاپ می‌رساند. دکتر رحماندست به عنوان سر ناظر 22 کاروان حج به این سفر عزیمت می‌کند. بارها در طول سفر به مکه و مدینه می‌رود، و چند روزی را در جده اقامت می‌کند، ولی سر از اردن، سوریه و ترکیه در می‌آورد و سفر ایشان 80 روز به طول می‌انجامد.
از محسنات این سفرنامه نثر روان و دلپذیر و روزانه و دقیق آن است. جزئیات سفر در اغلب موارد با ذکر زمان (ساعت و دقیقه) بیان می‌شود. ادبیات سفرنامه حفظ گردیده و فضای سال 61 را تداعی می‌کند و بازگو کننده حال و هوای حج در سال‌های نخستین پیروزی انقلاب و برقراری جمهوری اسلامی در ایران، جنگ تحمیلی و باز خورد آن در میان ملل مسلمان و دولت عربستان سعودی است.
 
درآمدن نام قزوه برایی حج در مراسم تشییع شهید آوینی
* س‍ف‍رن‍ام‍ه‌ ح‍ج‌: پ‍رس‍ت‍و در ق‍اف‌/ ع‍ل‍ی‍رض‍ا ق‍زوه‌/   ت‍ه‍ران‌: س‍ازم‍ان‌ ت‍ب‍ل‍ی‍غ‍ات‌ اس‍لام‍ی‌، ح‍وزه‌ ه‍ن‍ری‌‏‫، ۱۳۷۵/   ‏‫۱۴۰ص.
متن کتاب به صورت یادداشت‌های روزانه است، بیشتر ادبی و تاریخی. به هر حال طبع لطیف شاعرانه حج را طور دیگری می‌بیند و در جای‌جای سفر تراوشات ادبی و ذوقی دارد، طوری که در هر یادداشتی بیت‌های هست از بیدل و سعدی و... و حتی خودش و گریزهایی هست به «سفرنامه ناصرخسرو» تا «خسی در میقات» جلال. از طرف دیگر به خاطر مطالعات گسترده نویسنده در مورد سرزمین وحی، به هر جایی که می‌رسد تاریخچه‌ای می‌گوید، اگر جا داشته باشد از زمان حضرت آدم تا صدر اسلام و گاهی تا حکومت آل سعود. تاریخ گفتن‌ها در مورد مسجدالنبی و مسجدالحرام آمده تا شیعیان نخاوله در مدینه و مسجد کوچکی در میان منی که اثری از آن نمانده.
ویژگی دیگر کتاب، خشم نویسنده از سعودی‌ها و وهابی‌هاست که حسابی به چشم می‌آید و بر تمام مراحل سفر سایه انداخته. صفحه به صفحه متن پر است از طعنه‌ها و فریادهای شاعر ایرنی بر سر علمای دین‌فروش وهابی و سلاطین دنیاپرست سعودی. اواخر کتاب کار به ارائه آمار کشتارهای این سلسله پادشاهی می‌رسد که در همین چند ده سال اخیر بیش از دو میلیون مسلمان را شهید کرده‌اند، اما به دشمنان اسلام کمتر از گل نگفته‌اند!
کنجکاوی قزوه باعث شده چیزهایی را در طول سفرش ببیند که از نگاه اکثر حاجیان دور می‌ماند. خارج از برنامه‌های کاروان، در مدینه و مکه می‌گردد و دنبال نشانه‌هایی از تاریخ می‌گردد، تا خود را در آن برحه ببیند. عربی را نسبتاً می‌داند، سراغ حاجیان کشورهای مختلف می‌رود و به بهانه تعارف پسته‌ای سر صحبت را باز می‌کند. با مصری‌ها و نیجریه‌ای‌ها و ترک‌ها و... بحث‌هایی دارد، اما هیچ‌گاه آبش با سعودی‌ها در یک جوی نمی‌رود. نویسنده همراه با کاروانی است از خانواده شهدا و جانبازان و تعدادی از اهل ادب، گرچه اثر زیادی از همسفران و فضای کاروان در کتاب نیست.
قزوه در میان تشییع کنندگان شهید آوینی موج می‌خورد که به او خبر می‌دهند اسمش درآمده و امسال راهی حج است. از همان‌جا جرّوبحثش با نفسش شروع می‌شود که سید مرتضی آوینی به خدا رسید، تو می‌خواهی بروی خانه خدا چه بگویی با این احوالاتت! این حساب‌کشی‌ها از خود ادامه دارد تا رمی جمرات که می‌گوید شیطان هفت بار مرا سنگ زد و در میان گریه‌ام به من خندید!
 
* در ح‍ری‍م‌ ح‍رم‌: س‍ف‍رن‍ام‍ه‌ ح‍ج‌ س‍ال‌ ۱۳۷۴ ش‍م‍س‍ی‌/ ج‍واد م‍ح‍دث‍ی‌/   [ت‍ه‍ران‌]: ن‍ش‍ر م‍ش‍ع‍ر، ۱۳۷۵/ 180 ص.
 
* راه حج/رسول جعفریان/ تهران: زیتون سبز‏‫، ۱۳۸۹/ 720 ص/ به همراه نقشه.
 
* سفربه قبله: یادداشت‌های حج ۱۳۷۰ / هدایت‌الله بهبودی؛ برای مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی/ تهران: شرکت انتشارات سوره مهر‏‫، ۱۳۸۸/ 61ص.
 
* از این خانه به آن خانه "سفرنامه حج"/ ی‍ح‍ی‍ی‌ ی‍ث‍رب‍ی‌/   ت‍ه‍ران‌: ق‍و‏‫، ۱۳۸۸/ 106 ص.
 
* چهارده سفرنامه حج قاجاری دیگر/‏‫ به کوشش رسول جعفریان/   تهران: نشر علم، ‏‫۱۳۹۲/   ‏‫۱۰۵۴ ص.‬


شبستان