چرا دستور اخراج امام از فرانسه لغو شد؟


چرا دستور اخراج امام از فرانسه لغو شد؟

دولت فرانسه بخاطر روابط نزدیک خود با رژیم شاه دوبار درصدد اخراج آیت‌الله خمینی از فرانسه برآمد و هر دو بار با مخالفت شخص شاه از اجرای این تصمیم منصرف شده است شاه نگران تأثیرات احتمالی چنین اقدامی بر اوضاع ایران بود، روایت این موضوع در صفحات 367 تا 375 از کتاب «داستان انقلاب» به رشته تحریر درآمده است و خواندن آن خالی از لطف نیست:

تا سال‌ها بعد از انقلاب چنین گمان می‌رفت که دولت فرانسه از اقامت آیت‌الله خمینی در آن کشور استقبال کرده و درصدد بهره‌برداری از میزبانی ایشان برای توسعه روابط خود با ایران بعد از پیروزی انقلاب بوده است تا این‌که در سال 1988، ژیسکار دستن رئیس جمهور فرانسه در زمان انقلاب ایران ضمن خاطرات دوران ریاست جمهوری، خود از راز شگفت انگیزی پرده برداشت و آن این بود که دولت فرانسه بخاطر روابط نزدیک خود با رژیم شاه دوبار درصدد اخراج آیت‌الله خمینی از فرانسه برآمده و هر دو بار با مخالفت دولت ایران و شخص شاه از اجرای این تصمیم منصرف شده است![…]

درباره این ماجرا «الکساندر دومارانش» رئیس سازمان اطلاعات و ضد جاسوسی فرانسه در زمان ریاست‌جمهوری ژیسکار دستن توضیحات بیشتری داده و پس از شرح مفصلی از سوابق فعالیت‌های سیاسی آیت‌الله خمینی در ایران و عراق که از طریق سعدون شاکر رئیس سازمان امنیت عراق کسب کرده، و اشاره به این مطلب که خود او خطرات اقامت آیت‌الله خمینی را در فرانسه به ژیسکار دستن گوشزد کرده بود گوید: «وقتی اطلاع یافتم دولت فرانسه به تقاضای خود شاه با اقامت آیت‌الله خمینی در این کشور موافقت کرده است موضوع را باور نکردم و برای این‌که حقیقت را از دهان خود شاه بشنوم عازم تهران شدم» کنت دومارانش سپس جریان مسافرت خود به تهران و مشاهدات خود را در آن روزهای بحرانی شرح داده و سرانجام به ملاقات خود با شاه اشاره کرده و می‌گوید:« پس از تعارفات معمول حیرت خود را از این‌که پیشنهاد من برای دور کردن آیت‌الله خمینی از فرانسه با مخالفت اعلیحضرت مواجه شده است، ابراز داشتم و گفتم به این جهت به تهران آمده‌ام که تردید داشتم این دستور از طرف اعلیحضرت صادر شده باشد.» پاسخ شاه در تأیید اینکه سفارت ایران در پاریس با اطلاع و دستور شخص او برای دادن اجازه اقامت به آیت‌الله خمینی در فرانسه اقدام کرده بر حیرت من افزود، و وقتی که شاه متوجه بهت و ناباوری من شد گفت:« حالا دلیل این تصمیم را هم به شما می‌گویم. اگر شما خمینی را در فرانسه نگاه ندارید او به دمشق (سوریه) خواهد رفت که خیلی به ایران نزدیک‌تر است من حتی اطلاعاتی دارم که او ممکن است بجای سوریه به لیبی نزد سرهنگ قذاقی برود و آنجا وضع بدتر خواهد شد. با توجه به روابط استثنائی من با فرانسوی‌ها از قول من به رئیس‌جمهور فرانسه بگوئید که من روی دوستی ایشان حساب میکنم و ترجیح می‌دهم که خمینی نزد شما بماند تا فعالیت‌هایش قابل کنترل باشد.»[1]

 کنت دومارانش در شرح خاطرات خود از این سفر به افسردگی و پریشان‌حالی شاه اشاره کرده و در خاتمه می‌گوید:« وقتی در بازگشت از مسافرت به ملاقات رئیس‌جمهور رفتم ژیسکار دستن از من پرسید شاه را چگونه دیدی؟ و من بدون شرح و بسط زیادی در یک جمله گفتم من لوئی شانزدهم را دیدم![2] . ژیسکار گفت پس کار تمام است.»

 کنت دومارانش اضافه می‌کند:« من خیلی درباره آنچه بر سر شاه آمد فکر کرده‌ام و خیلی میل داشتم یک مورخ ورزیده سرنوشت شوم لویی شانزدهم و تزار نیکلای دوم (آخرین امپراطور روسیه) و محمدرضا پهلوی را، که هر سه قربانی ضعف و بی‌تصمیمی‌خود، شدند با یکدیگر مقایسه کند.[3]
ژیسکار دستن رئیس‌جمهور سابق فرانسه در قسمت دیگری از خاطرات خود به دومین اقدامی‌ که در آذرماه سال 1357 برای اخراج آیت‌الله خمینی از فرانسه صورت گرفته و مداخله شاه برای جلوگیری از این اقدام اشاره کرده و می‌نویسد:« در نیمه‌دوم ماه نوامبر که در تالار جشن‌های کاخ‌الیزه کنفرانس مطبوعاتی معمول خود را برگزار کردم روزنامه‌نگاران درباره اقامت آیت‌الله خمینی در فرانسه و فعالیت‌های سیاسی او سئوالات متعددی از من کردند من ضمن پاسخ به سئوالات آن‌ها یادآوری کردم که ما دوبار در ماه‌های اکتبر و نوامبر به ایشان تذکر داده‌ایم که نمی‌توانند از خاک فرانسه پیام‌های دعوت به اعمال خشونت و انقلاب صادر کنند.»
هفته بعد سفارت ایران به ما اطلاع داد که نوارهای کاست آیت‌الله همچنان به ایران صادر می‌شود. من به آقای شایه مدیر قسمت قراردادها و مقررات اداری وزارت امور خارجه دستور دادم که شخصاً به نوفل لوشاتو (محل اقامت آیت‌الله خمینی در حومه پاریس) برود و با تشریفات رسمی‌ و یادآوری شرایط اقامت در فرانسه مجدداً هشدار بدهد که ما نمی‌توانیم ادامه چنین وضعی را بپذیریم مراتب روز چهارم دسامبر (13آذر 1357) ابلاغ شد و رابط و نماینده ایشان همان معاذیر گذشته را تکرار کرد.

«باری، دوشنبه بعد نوارهای کاست جدیدی با صدای خود آیت‌الله در تهران پخش شد که در آن از مردم دعوت شده بود شاه را به قتل برسانند. گفتم دیگر کافی است این دیگر فقط به ایران مربوط نمی‌شود این مربوط به خود ما و احترام به مقررات پناهندگی و قول و قرارهائی است که گذاشته شده است.»
«من وزیر کشور را به کاخ‌الیزه احضار کردم و از او خواستم که موضوع را تحقیق کند و اگر اطلاعات داده شده مورد تأیید بود ترتیب عزیمت آیت‌الله را از خاک فرانسه بدهد. من از او خواستم که مقدمات این کار را تا آخر هفته فراهم کند. او مخاطراتی را که این کار در بر داشت برای من تشریح کرد که از آن جمله انعکاس این خبر در تهران و احتمال بروز اغتشاشاتی بود که ممکن است عواقب نامطلوبی برای منافع ما و جان اتباع ما در ایران داشته باشد. من دیدم که او مرد مقابله با یک وضع فوق‌العاده نیست به همین جهت تأکید کردم که تصمیم خود را گرفته ام و نمیتوانم اجازه دهم که خاک فرانسه مامن و مبداء رسمی‌کار تخریب و سرنگونی رژیم دیگری باشد من همچنین از او خواستم که در اجرای این تصمیم به ترتیبی عمل کند که از مخاطرات احتمالی آن کاسته شود و از آن جمله به عامل غافلگیری و انتخاب مقصد مناسب اشاره کردم.»

« روز چهارشنبه وزیر کشور اقداماتی را که برای انجام دستور به عمل آورده بود برای من تشریح کرد عزیمت آیت‌الله از فرانسه برای سحرگاه روز جمعه پیش‌بینی شده بود قرار بر این بود که آیت‌الله به الجزایر فرستاده شود زیرا خود وی هم قبلا علاقمند بود که به این کشور برود. شرایط مادی عملیات نیز از نظر هزینه و رزرو (هواپیما) تأمین شده بود من ترتیبات کار را تأیید کردم
«آخرین اقدام، احتیاطی که ضروری به نظر می‌رسید این بود که قبلاً شاه را از این تصمیم خود آگاه کنم. من از سفیرمان در تهران خواستم که روز پنجشنبه شخصاً با شاه تماس بگیرد و برای پیشگیری از هرگونه خطر احتمالی، وی را از تصمیم من مطلع سازد.
تماس برقرار شد و نتیجه آن‌را بی‌درنگ به لحاظ فوریت قضیه، تلفنی در الیزه به من اطلاع دادند شاه از این‌که من این موضوع را به او اطلاع داده ام تشکر کرده و تصریح نموده بود که اخراج آیت‌الله تصمیمی‌مربوط به فرانسه است و دولت ایران هیچگونه مسئولیتی در این امر به عهده نمی‌گیرد اگر بعد از اجرای این تصمیم در این مورد از وی سئوال شود خواهد گفت که با این عمل موافق نبوده است!»
[…] چنین اقدامی‌از طرف دولت فرانسه، که در پاسخ به درخواست و تقاضای دولت ایران صورت نگرفته و حتی از حمایت و همکاری آن دولت هم برخوردار نیست در برابر افکار عمومی‌جهانیان قابل توجیه نخواهد بود. من وزیر کشور را پای تلفن می‌خواهم و به او می‌گویم من جواب شاه را گرفتم. او نمی‌خواهد در این مورد قبول مسئولیت بکند. او خواهد گفت که با اخراج آیت‌الله از فرانسه موافقت نخواهد کرد باید کل این عملیات را لغو کنید!
 

 


[1] dans le secret des princes christine okrent comte de marenches. stock. paris pp 245 254.

[2] لوئی شانزدهم پادشاه، فرانسه که انقلاب کبیر فرانسه در دوران سلطنت او به وقوع پیوست و سر خود او بدست انقلابیون زیر گیوتین رفت

[3] dans le secret des princes. p 255.