افسران ایرانی استخبارات صدام
روایتی از همکاری منافقین و نیروهای حزب بعث در جنگ تحمیلی
39 بازدید
نهاد اطلاعات
یکی از بخشهای فعال سازمان، نهاد اطلاعات آن بود که بلافاصله پس از پیروزی انقلاب تشکیل شد و به جمعآوری غیرقانونی اطلاعات به طرق مختلف از طریق جاسوسی، نفوذ دادن عوامل، دزدی اسناد و مدارک، تخلیه تلفنی، شنود از طریق بیسیم اقدام میکردند. طراحی نفوذ دادن عوامل خود در نهادها و ارگانها، احزاب و انجمنها و... در سالهای ۵۷ تا ۵۹ طراحی عملیاتهای بمبگذاری و همچنین ربودن هواپیما و فراری دادن رجوی و بنیصدر از جمله اقدامات این نهاد بود. از جمله اقدامات این نهاد، پشتیبانی اطلاعاتی نیروهای چریک شهری در شهرها، روستا و مناطق جنگلی شمال و نواحی کوهستانی فارس و اصفهان در طول سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۵ بود؛ سالهایی که مشی سازمان «جنگ چریکی شهری» اعلام شد.
اتحاد رسمی با صدام
این تشکیلات ابتدا زیر نظر مهدی ابریشمچی قرار داشت، بعد از آن معاون او، مهدی افتخاری با نام مستعار فتحالله مسئولیت گرفت و اخبار و اطلاعات را مستقیماً و در کمترین فرصت به مسعود رجوی میرسانید. پس از ناکامی سازمان در ادعاهای براندازانه خود با مشی چریکی شهری، تغییر مشی به اتحاد رسمی با صدام و جنگ از خاک عراق اعلام شد و وظایف عمده این نهاد کسب اخبار جبهههای ایران برای حکومت بعثی عراق بود و اقدامات جدیدی را آغاز کرد.
گروهک نفاق با دریافت دستگاههای پیشرفته استراق سمع از ارتش عراق، مکالمات و ارتباطات یگانهای مختلف جمهوری اسلامی در جبهههای دفاع مقدس را شنود و اطلاعات جمعآوری شده را در اختیار رژیم بعث عراق قرار میدادند. دستگاههای بیسیم چون fx و sx که در دو شعاع برد بلند و برد کوتاه کاربرد دارند از سال ۱۳۶۴ توسط رژیم بعث در اختیار این گروهک قرار گرفت و نیز با بیسیمهای بسیار قوی اهدایی عراق تمام امکانات بیسیمی ادارات و وزارتخانههای ایران را در بغداد استماع، ضبط و تجزیه و تحلیل میکردند و به کمک عناصر خودفروختهای مانند مسعود رجوی، محمد عابدینی (بحرالعلوم)، رسول، کمال و سیامک، اطلاعات جبهه و جنگ را اخذ میکردند.
جاسوسی رزمندگان
نکته مهم تسلط عناصر این سازمان به زبان فارسی بود که منجر به کشف برخی رمزهای رزمندگان میشد که برای کسانی که فارسی را در کلاس آموخته بودند غیرممکن بود. به عنوان مثال، وقتی رزمندگان متوجه شنود بیسیم میشدند از زبان زرجری استفاده میکردند و یا از لهجههای مناطق مختلف بهره میگرفتند که خوشخدمتی اعضای سازمان در این نوع، موجب شناسایی پنهانکاریهای عملیاتی و تحمیل شهدای بسیار در چند عملیات گردید. مهمترین اصل در عدمفتح عملیات کربلای ۴ شنود و استحصال اطلاعات تاکتیکی بود که موجب حضور پیشدستانه دشمن در مسیر عملیات و تحمیل شهدای بسیار شد.
گروهک نفاق با تشکیل بخش «اخباری» تشکیلات ویژهای در نهاد اطلاعات راهاندازی و از طریق هزاران مورد تماس تلفنی با شهروندان ایرانی، کارکنان دستگاه دولتی، دفاتر نهادهای انتظامی و نظامی با توسل به فریب و نیرنگ اطلاعات محرمانه ارزشمندی کسب و در اختیار رژیم عراق قرار میدادند. نفرت تخلیهچی برای تماس با داخل کشور به شماره تلفنهای مراکز اداری، منازل، پایگاهها و پادگانهای نظامی و غیره احتیاج داشتند لذا قسمتی ایجاد شد که وظیفه آن شناسایی، دستهبندی و بایگانی شماره تلفنهای داخل کشور بود که از طرق مختلف جمعآوری میشد.
با روشهای مختلف
اطلاعات مربوط به جبهههای دفاع مقدس که در پشت جبههها یا در شهرها قابل جمعآوری بود و حساسیت آنها از جهت درز اطلاعات تا حدی کمتر ارزیابی میشد، به صورت تلفنی تخلیه و جمعآوری میشد. صمد نظری (از اعضای سابق سازمان) در کتاب خود، به تفصیل به نقش نهاد اطلاعات سازمان در خصوص همکاری با رژیم بعث عراق پرداخته و در رابطه با فرایند جاسوسی سازمان نوشته است: «این نهاد که از فاز سیاسی (سالهای ۵۸-۵۹) با جمعآوری اخبار به طرق مختلف (جاسوسی، افراد نفوذی، دزدی مدارک، تلفن، شنود بیسیمی صامت) با رجوی ارتباطی تنگاتنگ و نزدیک داشت... نفرات این نهاد که از عناصر دستچین رجوی بودند...
همکاری آنها با حزب بعث تا آنجا بود که تکتک اسرای ایرانی را تخلیه اطلاعاتی میکردند و آنها را ساعتها مورد سؤال و جوابهای مختلف قرار میدادند تا اطلاعات لازم در مورد جبههها را به دست آورند. اسرای که در عملیاتهای مشترک مجاهدین خلق و ارتش عراق به دست عناصر گروهک اسیر میشدند، بعد از انتقال به پشت جبهه، مورد بازجوییهای وحشیانه قرار گرفته و تخلیه میشدند و اطلاعات به دست آمده به عراق تحویل میشد. سازمان در راستای خدمت به ارتش متجاوز عراق، صدها عملیات شناسایی جنگی و عملیاتی و اطلاعاتی در جبههها را به انجام رسانید و اطلاعاتی که در عملیاتهای شناسایی تیمهای رزمی گروهک به دست میآمد، به نهاد مربوط منتقل و پس از تجزیه و تحلیل و جمعبندی به ارتش عراق تسلیم میگردید.
تجهیزات
همچنین آنها با شنودهای بیسیمی چون FX32 و گیرندههای بیسیمی قوی که عراق در اختیارشان گذاشته بود، تمام مکالمات بیسیمی ادارات و وزارتخانههای ایران را در بغداد گوش، ضبط و تجزیه و تحلیل میکردند... اطلاعات جبهه و جنگ را با روش تخلیه تلفنی ادارات، منازل، پایگاههای نظامی و انتظامی و تماس با هوادار به دست میآوردند، و در اختیار رجوی قرار میدادند تا پیشکش صاحبخانه (صدام) کند... آنها با تماس تلفنی با داخل کشور و با عناوین مختلف، نفرات پشت خط را تخلیه اطلاعاتی میکردند و اطلاعاتی که درباره جنگ و موضوعات مورد نظر میخواستند دریافت میکردند.
برخی از اطلاعاتی که آنها در اختیار ارتش صدام میگذاشتند، برای عراق به هیچ وجه قابل وصول نبود. به عنوان مثال برخی بیسیمچیها از زبان زرگری یا زبان محلی استفاده میکردند که برای مترجمین حزب بعث قابل فهم نبود، اما سازمان با اعضای آشنا به آن، اطلاعات مربوط را به عراق می داد. برخی از این اطلاعات، منجر به شهادت تعداد زیادی از رزمندگان در عملیاتهایی مثل «والفجر مقدماتی» و «کربلای 4» شد.
نظرات