روایت روزهای مبارزه

سخنرانی‌های کوبنده آیت‌الله‌ خامنه‌ای در آبان 1348


سخنرانی‌های کوبنده آیت‌الله‌ خامنه‌ای در آبان 1348

د‌‌ر رمضان سال 1348 سلسله سخنرانی‌هایی د‌‌ر مدرسه حاج شیخ‌عبدالحسین تهرانی،  با سخنرانی‌آیت‌‌الله خامنه‌ای برگزار شد‌‌، موضوعاتی که ‌ایشان برای سخنان خود‌‌ برگزید‌‌ه بود‌‌، شامل عناوین کلی صلح امام‌حسن، مساوات و برابری در جامعه، ویژگی‌های رهبری حضرت‌علی، آزادی عقیده و فکر در اسلام و امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر می‌‌شد‌‌ و د‌‌رباره هر یک از ‌این عناوین یک یا چند‌‌ جلسه سخن گفت، روایت ‌این موضوع در صفحات 318 تا 325 از کتاب «شرح اسم» به رشته تحریر درآمده است. کتابی که در تابستان 91 توسط موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی به قلم هدایت‌الله بهبودی منتشر شده است و خواندن آن خالی از لطف نیست:

سفر تبلیغی آیت‌الله خامنه‌ای به تهران در رمضان سال 42

منش آقای خامنه‌ای در کنش‌های سیاسی خویش، ورود مستقیم و بروز بی‌محابا نبود.‌ این تقید در تدریس، تفسیر، محافل علمی‌ و حلقه‌های آموزشی ملاحظه می‌شد، اما به هنگام وعظ و خطابه، به ویژه در مناسبت‌های مذهبی همچون ماه مبارک و ماه‌های محرم و صفر کمتر رعایت می‌گردید. [….]

آقای خامنه‌ای در سفر تبلیغی ماه مبارک رمضان به تهران، همچون منبرهای خود در سال 1342 در بیرجند و زاهدان، تیغ بیانات خود را تا جایی بالا گرفت که مقامات ساواک را به واکنش وا داشت. امسال نیز چون پارسال راهی تهران شده بود. به دعوت چه کسی؟ معلوم نیست. اما جایگاه سخنرانی او، مدرسه حاج شیخ عبدالحسین تهرانی در انتهای بازار کفاش‌ها بود؛ […]نخستین گزارشی که منبع کم‌حوصله ساواک از سخنان آقای خامنه‌ای در مدرسه یاد شده تهیه کرد، 25 آبان / پنجم رمضان بود.‌این گزارش پنج سطری می‌گوید که هفتاد نفر پای سخنان او نشسته بودند و خطاب به آنان گفته است: «در زمان معاویه مردم وجدان نداشتند و گزارش می‌دادند و حالا هم هستند. بعد اضافه نمود رهبران ما‌ ایمان ندارند. »[1]
همین گزارش کوتاه موجب شد که اداره کل سوم از ریاست ساواک تهران بخواهد، درباره صحت‌وسقم گفته‌ها تحقیق شود و چنانچه درستی آن تأیید شد، سخنران احضار و تذکر لازم [= تهدید و ارعاب] به وی داده شود.[2]


تسلسل گزارش‌ها تا ششم آذر/ شانزدهم رمضان مختل است، اما در ‌این روز، سخنران درباره صلح امام‌حسن (ع) و مواد آن گفت: «یکی از مواد ‌این بود که به مسلمانان و شیعه‌علی نباید ظلم و ستم بشود و زیانی به اموال آن‌ها از طرف مأمورین تو [= معاویه[ نرسد. حال چرا‌ این ماده را گفت؟ برای‌این که می‌خواست در بین مسلمانان حزب‌شیعه در پنهانی تربیت نماید که در موقع مناسب علیه ظلم و ستم معاویه قیام کند و خلافت معاویه را با خاک یکسان نماید.»[3] سخنرانی آقای خامنه‌ای حدود 30 : 1 بعد از ظهر شروع می‌شد و بیش از یک ساعت ادامه می‌یافت. پس از‌این مجلس، به محفل دیگری می‌رفت. […] آقای خامنه‌ای در سخنان امروزش در مدرسه حاج شیخ عبدالحسین ملاک […] گفت: «اگر رهبری نتواند افکار جوانان را به کار اندازد از کشورهای دیگری خواهند آمد و نفت را کشف خواهند کرد و نفت و آن مملکت و سرمایه آن مملکت و ثروت آن را خواهند برد.» وی به جشن‌هایی که درصدد برپایی برای پادشاهان و مغان است اشاره کرد […] گفت: «اگر رهبری بتواند مساوات را رعایت کند آن مملکت رو به ترقی است و اگر نتواند آن مملکت رو به زوال است. […]، اما در مملکت ما‌ این طوری نیست. چون رهبری صحیح نیست و نمی‌تواند از فکر و افکار جوانان به نحو احسن استفاده کند. »[4]
پس از رسیدن گزارش ‌این سخنرانی به اداره کل سوم، ناصر مقدم در نامه‌ای خطاب به ریاست ساواک تهران نوشت:« که سیدعلی خامنه‌ای از جمله روحانیون ناراحت و مخالف دولت بوده و دارای سابقه بازداشتی و محکومیت می‌باشد.» او با اشاره به افرادی که پای سخنان او نشسته بودند […]اضافه کرد که تعدادی از آنها نیز سابقه [سیاسی [دارند و گردهمایی آنان در خور توجه است. «دستور فرمایید با استفاده از تمام امکانات موجود نامبردگان و جلسات متشکله آن مراقبت لازم و دقیق و همه جانبه‌ای معمول» دارند.[5]
البته‌این دستور زمانی صادر شد که ماه مبارک رو به پایان بود و جلسه‌های سخنرانی آقای خامنه‌ای تمام شده بود، مجلسی که در محله پاچنار و در بن بست کاغذچی برپا می‌شد از جنس دیگری بود.
[…] برای شرکت مردم در‌این مراسم اطلاعیه‌ای هم چاپ و توزیع شده بود[…] در‌این جلسه پس از قرائت قرآن، بحث آزاد شروع می‌شد و سپس آقای خامنه‌ای برای حاضران صحبت می‌کرد.[6] […]

سخنان روز هشتم آذر/ هجدهم رمضان او در مدرسه حاج شیخ عبدالحسین چنین گزارش شد: «اگر مردم می‌خواهند به حقوق اجتماعی خود برسند باید از حق خود دفاع نمایند، زیرا حقوق اجتماعی برای همه یکسان است و برای رسیدن به هدف باید مبارزه کرد[…][7] […]

روز نهم آذر/ نوزدهم رمضان، موضوع سخنرانی آقای خامنه‌ای مساوات و برابری در جامعه بود. به نظر می‌رسد وی ‌این موضوع را در دوره حاکمیت حضرت علی علیهالسلام مورد توجه قرار داده، آنگاه با زمان حال مقایسه کرده است. مضامین سخنان او در‌ این روز تندتر از روزهای پیشین بود[…]دعاهای پایانی سخنران چنین بود: «خدایا تبعیض را از بین افراد ریشه کن! خدایا زندانیان بی گناه را از زندان نجات بده! »[…]
سخنان او در دهم آذر/ بیستم رمضان درباره برابری زن و مرد، ویژگی‌های آنان، وظایف فطری هر یک و ازدواج بود.‌این بار نیز با دعا برای آزادی زندانیان بی گناه سخنان خود را به پایان برد.
آقای خامنه‌ای در یازدهم آذر بیست و یکم رمضان ویژگی‌های رهبری حضرت علی (ع) را تشریح کرد و گفت که رهبران و سیاستمداران باید از راه و روش رهبری و حکمرانی آن حضرت درس بگیرند و مساوات و برابری را چون او سرمشق قرار دهند. وی تلویحا ضمن تنقید از حاکمیت ادامه داد که «رهبر باید آنچه که برای ملت می‌گوید خودش هم عمل کند. حاکم آن نیست که خود را فقط رهبر ملت بداند و خودش باشد. باید در گرفتاری‌ها، در بیچارگی‌ها، در بدبختی‌ها خود را از آن ملت بداند. »[8][…]
در روز دوازدهم آذر / بیست و دوم رمضان تأکید او بر آزادی عقیده و فکر در اسلام بود. []شب هنگام آقای خامنه‌ای به انجمن اسلامی‌جوانان رفت. قرار بود همچون بار پیشین پس از قرائت قرآن، تجوید و دیگر برنامه‌ها سخنرانی کند.[9]
موضوع سخنرانی او در سیزدهم آذر / بیست و سوم رمضان، امر به معروف و نهی از منکر بود: «[…] یا امر به معروف کنید و یا‌ این که بدترین مردم به شما مسلط می‌شوند و به شما رحم نمی‌کنند. و در‌این موقع اگر خوبان شما هم برای دفع شر دعا کنند مستجاب نخواهد شد.» ناصر مقدم پس از دیدن ‌این گزارش نامه دیگری به رئیس ساواک تهران فرستاد و برخلاف مراسله پیشین که خواسته بود در صورت درستی سخنان سیدعلی خامنه‌ای به او تذکر داده شود،‌این بار نوشت که «مدارک مستند و غیرقابل انکاری تهیه شود»که نشان از تصمیم او برای دستگیری آقای خامنه‌ای داشت.
در چهاردهم آذر بیست و چهارم رمضان حدود 180 نفر پای سخنان او نشسته بودند. […]در‌این روز آقای خامنه‌ای دمکراسی غرب را به چالش کشید و انتخاباتی را که نامزد ریاست جمهوری، زیبایی زنش را واسطه جمع آوری رأی قرار می‌دهد، نادرست خواند. […]
روز پانزدهم آذر بیست و پنجم رمضان او همین اندازه که انتصاب حضرت علی (ع) پشتوانه منطقی داشته و میان نصب در امامت و انتخابات عمومی‌ت فاوت‌هایی هست، مطلب بیشتری به ساواک منعکس نشده است.
ظاهرا آخرین سخنرانی او روز هفدهم آذر بیست و هفتم رمضان در مدرسه حاج شیخ عبدالحسین‌ ایراد شد. در ‌این مجلس درباره شخصیت انسان از منظر دین و دیدگاه مادیون به تفصیل سخن گفت و دین اسلام را در موقعیت نامطلوب توصیف کرد که فقط اسمی ‌از آن باقی مانده است. […]

آقای خامنه‌ای بلافاصله پس از پایان ماه‌مبارک به مشهد بازنگشت؛ روزهایی از شوال را در تهران بود. شاید یکی از کارهایش پی گیری چاپ کتاب صلح امام حسن بود.
بیست و هفتم آذر هشتم شوال در نشست روحانیان مبارز تهران که معمولا پنج شنبه‌ها برپا می‌شد شرکت کرد. […]قای خامنه‌ای اواخر آذر یا اوایل دی تهران را به سمت مشهد ترک کرد. ساواک تهران در تعقیب دستور اداره کل سوم برای احضار، تذکر و جمع آوری مستندات بیشتر متوجه شد که او در تهران نیست؛ و به اطلاع اداره متبوع خود رساند که جمع آوری مدارک علیه او فعلا امکان ندارد.
دستگاه امنیتی نتوانست توری برای سیدعلی خامنه‌ای در پایتخت پهن کند، از‌این رو ناصر مقدم نامه‌ای به ساواک خراسان فرستاد و با اشاره به سخنرانی‌های او در مدرسه حاج شیخ عبدالحسین تهران و مفاد «خلاف مصالح و انتقاد آمیز» آن، دستور داد از او مراقبت به عمل‌ آید و در صورت مشاهده فعالیت مضره و مشکوکی» مراتب به اداره کل سوم انعکاس یابد.

 


[1] اسناد ساواک از 20 ه 3 به شماره 161669/20 مورخ 28/8/48

[2] همان، نامه اداره کل سوم به رئیس ساواک تهران، شماره 4865/316 مورخ 20/9/48

[3] همان، از 20 ه3 به 311، شماره 17096/20 ه 3، مورخ 16/9/48

[4] همان، از 20 ه3 به 319، شماره 16997/20 ه 3،مورخ 10/9/1348

[5] همان، نامه مدیرکل اداره سوم به رئیس ساواک تهران، شماره 17/47/316 مورخ 24/9/48

[6] همان، از 20 ه3 به 311، شماره 17095/20 ه 3 مورخ 16/9/48

[7] همان، از 20 ه3 به 311، شماره 17040/20 ه 3 مورخ 13/9/48

[8] همان، از 20 ه3 به 31، شماره 17054/20 ه 3،مورخ 15/9/48

[9] همان، از 20 ه3 به 316، شماره 17156/20 ه 3 مورخ 18/9/48