محتوای نامههای امام خمینی به فلسفی چه بود؟
حجتالاسلام محمدتقی فلسفی، یکی از برجستهترین خطبای معاصر ایران بود که نه تنها در عرصه تبلیغ دین بلکه در مبارزات سیاسی و اجتماعی علیه رژیم پهلوی نقش محوری داشت، حضرت امام خمینی به واسطه فصاحت و بلاغت کلام حجتالاسلام فلسفی بر بالای منابر، ایشان را زبان گویای اسلام خواند، فلسفی به دلیل شجاعت و صداقت در بیان، بارها مورد تهدید و فشار قرار گرفت و ممنوعالمنبر شد، آنچه پییشرو دارید خلاصهای از صفحات 241 تا 245 کتاب «مجموعه مقالات همایش بزرگداشت حجت الاسلام و المسلمین محمد تقی فلسفی - زبان گویای اسلام » است که توسط انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است و خواندن آن خالی از لطف نیست:
موضعگیری صریح و قاطعانه حضرت امامخمینی در جریان لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در سال 1341 و سخنرانیهای افشاگرایانه ایشان علیه رژیمپهلوی سرانجام منجر به دستگیری و تبعید معظمله به ترکیه گردید. دوری از وطن و حوادث جاری آن نزدیک بود تا نهضت نوپای اسلامیرا با مشکل جدی روبه رو سازد. لیکن ایجاد شبکه گسترده اطلاعرسانی متشکل از روحانیون و وعاظی که به نهضت پیوسته بودند، با بهرهگیری از سنگر مساجد و منابر توانستند بهعنوان منادیان آزادی و عدالت و ناشران افکار و اندیشههای حضرت امام در جهت آگاهسازی مردم و ایجاد اتحاد بین آنها، ایشان را در این مبارزه یاری دهند. […]قدرت بیان، آگاهی از فنخطابه و وعظ توانسته بود منابر وعاظ توانا را به بزرگترین سنگرهای اطلاع رسانی نهضت تبدیل سازد. در این میان حجتالاسلام محمدتقی فلسفی بهعنوان واعظی چیره دست و توانا و آگاه به امور زمان و تابع زعامت شیعه و رهبری حضرت امام خمینی که از دیرباز با منابر پررونق خود توانسته بود مخاطبین بیشماری را گرد خود جمع نماید[1]، همچون سفیر انقلاب و زبان گویای اسلام، اندیشهها و افکار حضرت امام را نشر و مردم را نسبت به مسائل روز و فجایع رژیم پهلوی آگاه میکرد. و هر چه بیشتر چهره ی آنان را برای مردم آشکار میساخت، […] در این میان، امام خمینی با اعلام مواضع و دیدگاههای خود از طریق نامه، تلگراف و پیام به روحانیون و وعاظ از آنان میخواست تا مردم را بیشتر از گذشته نسبت به اینگونه مسائل آگاه سازند. خطر اسرائیل، […] افشای برنامههای مزورانه رژیم پهلوی و آگاه سازی مردم جهت مبارزه با فساد و اختناق حاکم، از جمله مواردی بود که حضرت امام بارها و بارها در نامههای خود به آن اشاره مینمود.[2] حجت الاسلام محمد تقی فلسفی که سالها صاحب منبری پررونق و از تجربه و مهارتی در خور در زمینه وعظ و خطابه برخوردار بود، با پیروی از حضرت امام توانست به عنوان سفیر توانای نهضت، با شجاعت برنامهها و خواستههای ایشان را بربالای منابر فریاد زند و از این طریق در پیشبرد نهضت سهم بسزایی داشته باشد.
او از همان جوانی منبر را تجربه و با علاقه وافری که داشت توانست در اندک زمان ممکن جای خود را حتی بین رجال سیاسی مجلس شورایملی آن دوره باز کرده و به دعوت آنها در برنامههای مذهبی آن مجلس شرکت کرده و سخنرانی نماید. پیروی از آیتالله کاشانی و نمایندگی و حمایت علمای بزرگی چون آیتالله بروجردی از وی باعث شده بود که از مسائل کشور بیشتر مطلع شده و رژیم پهلوی به سادگی نتواند با او مقابله نماید.[3]
جایگاه نسبتا ممتاز حجتالاسلام فلسفی سبب شد تا از همان آغاز نهضت، حضرت امام از او بخواهد تا با استفاده از منابر پررونق خود مردم را نسبت به اوضاع کشور آگاه ساخته و اتحاد و هماهنگی لازم را بین مردم ایجاد نماید. و در جهت رسیدن به اهداف نهضت قاطعانه و شجاعانه عمل نموده و از برنامههای رژیم نهراسد. حضرت امام در نامههایی که به وی در مواقع و شرایط مختلف مینوشت، بارها و بارها تأکید میکرد که ضمن دعوت از مردم و کوشش جهت رونق بیشتر منابر خود خطر اسرائیل را به مردم گوشزد کند […] و به آنها بگوید که از ترفندهای رژیم و تهدیدات آنان نهراسند و صفوف خود را محکمتر از گذشته ساخته و نگذارد بین روحانیون اختلاف و تفرقه ایجاد شود. چون این همان چیزی است که رژیم به دنبال آن است و به قولی میخواهد سنگ را با سنگ بشکند […]. با وجود فشارها و بیحرمتیهای عوامل رژیم نسبت به روحانیون و وعاظ، حضرت امام تأکید داشت که اگر شما را گرفتند، عمامههایتان را برداشتند، با همان لباس مبدل به مسجد بروید؛ چون آنها غایت آمالشان این است که مسجدیها دست از کار خود بردارند و متدینین میدان را برای جولان آنها خالی کنند.[4]
حضرت امام با شناختی که از حجتالاسلام فلسفی داشت، در مواقع مختلف از طریق نامه یا تلگراف خواستهها و مطالبی را که میبایست در جمع مردم بازگو کند، به او اطلاع میداد. هر چند با اعمال نفوذ و کنترل شدید ساواک بسیاری از نامههای امام به مقصد و به دست مخاطبین نمیرسید. لذا حضرت امام بعضی از این نامهها را معمولا از طریق واسطههای مطمئن و مورد اعتماد به دست آقای فلسفی میرسانید و حجت الاسلام فلسفی نیز هر گاه در تهران یا شهرستان دعوت میشد، قبلا از طریق نامه یا تلگراف، حضرت امام را از برنامه خود مطلع ساخته و ایشان را در جریان امور قرار میداد. شیفتگی و تبعیت کامل وی از حضرت امام سبب شده بود که بین ایشان و حضرت امام رابطهای محکم برقرار شود و به مثابه مریدی مخلص، گوش به فرمان ایشان باشد.
در مجموع نامههای حضرت امام به حجتالاسلام فلسفی که عمدتا از سال 1341 به بعد یعنی از واقعه لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و سخنرانی ایشان در این مورد شروع شد. […] بیشتر حول این مسائل بود که باید مردم را نسبت به اوضاع مملکت آگاه ساخته و با دعوت از آنها به شرکت در مجالس وعظ صفوف آنها را منسجمتر و اتحاد بین آنها را محکمتر نماید. حجتالاسلام فلسفی که از همان آغاز در خدمت مرجعیت و اسلام قرار گرفته بود، این را نیز چون یک وظیفه در جهت ادامه راه خدمت به اسلام و انقلاب میدانست. حضرت امام خمینی به واسطه فصاحت و بلاغت کلام حجتالاسلام فلسفی بر بالای منابر، ایشان را زبان گویای اسلام خوانده و این را در نامهای خطاب به وی اظهار داشتند.
با اینکه حجتالاسلام فلسفی برای مدت نسبتا طولانی از سوی رژیم پهلوی ممنوعالمنبر شده و سخت تحت مراقبت بود، اما خواستههای حضرت امام را منتقل میکرد و این ممنوعیت از منبر تا اواخر عمر رژیم و آغاز ورود حضرت امام به میهن ادامه داشت که در اولین سخنرانی خود در حضور حضرت امام و مردم ممنوعیت منبر خود را رسما و علنا لغو نمود.
[1] خاطرات حجت الاسلام محمد تقی فلسفی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382
[2] اسناد و نامه های موجود در آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی
[3] فرهنگنامه ی رجال روحانی عصر امام خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در دست چاپ
[4] صحیفه ی نور، ج 1، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1370


















نظرات