
02 شهریور 1404
دعای امام خمینی برای شهید اندرزگو
دوم شهریور، سالروز شهادت سید علی اندرزگو است. همسر او روایت جالبی از چگونگی مطلع شدن از شهادت همسرش توسط امام خمینی دارد:
وقتی ایشان را شهید کردند، تا سه چهار روز جنازه را نگه داشتند و بعد دفن کردند. مرا هم که دستگیر کردند، نگفتند ایشان را شهید کردهاند. گمان میکردم فشار آنها بر من و بچهها به دلیل فرار ایشان است. به من گفته بود: «تا جایی که قدرت داشته باشم فرار میکنم». اما مثل اینکه خیابان ایران، کوچه سقاباشی، خیلی هم راه فرار نداشت و همانجا به شهادت رسید.
بعدها که آزاد شدم، یکی یکی به گوشم رساندند که ایشان شهید شده است، اما باور نمیکردم؛ چون حرفها ضد و نقیض بود. شب نوزدهم ماه رمضان با ایشان صحبت کرده بودم، ولی مشخص نبود چه زمانی بعد از آن شهید شده است.
وقتی امام آمدند، در مشهد بودیم. به ما گفتند که باید به تهران برویم؛ زیرا امام میخواستند ما را ببینند. با بچهها به تهران آمدیم و آقا شهادت ایشان را تسلیت گفتند. وگرنه من تا آن موقع امید داشتم که ایشان به کشوری دیگر رفته است و برمیگردد.
امام گفتند: «شب شهادت ایشان به نجف تلگراف زدند که شیخ عباس تهرانی شهید شده است». امام دو فرزند کوچکم را در آغوش گرفتند و دست نوازش بر سرشان کشیدند. گفتم: «آقا! دعا کنید بتوانم این بچهها را هم طوری بزرگ کنم که راه پدرشان را ادامه بدهند و در راه شما باشند و بتوانند به مردم خدمت کنند».
برای دومین سالگرد شهید اندرزگو، مقام معظم رهبری وقت گرفتند که خدمت امام برویم. من منزل شهید مطهری بودم که ایشان زنگ زدند و گفتند: «برای فردا وقت گرفتهام، خدمت امام بروید». آن روز خدمت امام رفتیم و امام با بچهها صحبت کردند.
من تا دو سال بعد، شهادت پدرشان را به آنها نگفته بودم. بچهها فوقالعاده به پدرشان علاقه داشتند و نمیتوانستم این خبر را به آنها بدهم. به آنها گفتم: «پدرتان به مسافرت رفته است و هر وقت امام زمان - عجلاللهتعالیفرجه - بیایند، ایشان هم میآید».
خدمت امام که رسیدیم، پسر بزرگم به ایشان گفت: «پدر ما شهید شده است ولی مادرمان میگوید هر وقت امام زمان بیایند، پدرتان با ایشان میآید. امام زمان کی میآیند؟» امام گفتند: «شما دعا کنید، انشاءالله امام زمان میآیند و سپس پدرتان میآید.»[1]
[1] داودی، سمانه (1401) مبارزه به روایت کبری سیل سه پور همسر شهید اندرزگو، تهران:انتشارات ایران، ص114