
24 تیر 1404
تروریستی در «پالماخ»؛ سوسیالیستی در «ماپام»
یعقوب نیمرودی یکی از سَرمأموران اعزامی سرویسهای اطلاعاتی، جاسوسی و نظامی دولت اسرائیل به ایران در دوران رژیم پهلوی بود. سَرجاسوسی که اندکی بیش از بیستسال، تحت پوششهای گوناگون، حضوری فعال و تأثیرگذار در عرصههای مختلف، بهویژه اطلاعاتی، جاسوسی، نظامی و اقتصادی در ایران داشت. بستر و زمینههای فراهمشده برای یعقوب نیمرودی و دیگر مأموران صهیونیست، آن هم با مجوز و چراغ سبز محمّدرضا و توسط برخی مقامات بلندپایۀ کشوری و لشکری، سراسر ایران را به میدان تاخت و تاز آنها تبدیل کرده بود. متن پیش رو برگرفته از کتاب «مأموران اسرائیل در ایران(یعقوب نیمرودی)» است که به سوابق این سَرجاسوس رژیم صهیونیستی در ایران میپردازد:
یعقوب نیمرودی فرزند صیون، یک یهودی کردتبار عراقی در ژوئن ۱۹۲۶ م/ خرداد ۱۳۰۵ خ، در بیتالمقدس و طبق روایت متون عبری و خاطرات خودنوشتهاش؛ «اورشلیم»، در سرزمین فلسطین متولد شد. خانواده نیمرودی در ۱۷ مارس ۱۹۲۶ م/ اواخر اسفند ۱۳۰۴ خ، چند ماه قبل از تولد یعقوب، از کردستان عراق به سمت سرزمین فلسطین کوچ کرده بودند. فلسطین در جنگ جهانی اوّل از سوی لشکر انگلیس، تحت فرماندهی ژنرال ادموند آلنبی اشغال شده بود و انگلستان با هدف زمینهسازی در مسیر ایجاد «وطن ملی قوم یهود» در آن سرزمین، سِر هربرت سموئیل یهودی، یکی از وزیران کابینۀ سلطنتی را با عنوان سرپرست یا «کمیسر عالی» به آن سامان اعزام کرد. این سرآغاز یک فاجعه بزرگ تاریخی در قلب جهان اسلام بود. سازمان جهانی صهیونیسم و دیگر شبکهها و کانونهای صهیونی با هماهنگی و همکاری کامل انگلستان اشغالگر، تلاشی بیوقفه را برای کوچاندن و انتقال یهودیان اطراف و اکناف جهان به فلسطین آغاز کردند. آموزش نظامی، تسلیح و سازماندهی جوانان یهودی در مسیر سرکوب، قتلعام و اخراج صاحبان و ساکنان اصلی فلسطین و تصرف خانه و سرزمین آنان در دستور کارقرار گرفت. سازمانها و گروههای شبهنظامی و تروریستی یهودی، یکی پس از دیگری و با مأموریتها و کارکردهای مشخص ایجاد شدند. سازمانهای تروریستی و شبهنظامی «هاگانا»، «ایرگون»، «اشترن»، «پالماخ» و... از سوی ارتش اشغالگر انگلیس تحت آموزشهای ویژه قرار گرفتند.
«پالماخ»(۱)، تلخیص و مخفف عبارت عبری (پلوگوت ماخاتس)(۲)، «گروه ضربت» یا «نیروی ضربتی» است که بهعنوان نیروی تهاجمی سیّار سازمان نظامی تروریستی «هاگانا» عمل میکرد.(۳) یادآوری این نکته، ضروری است که «آژانس یهود» با عنوان عبری «سُخنوت» از نظر تشکیلاتی، در واقع ستاد و شبکه اجرایی و عملیاتی «سازمان جهانی صهیونیسم» بود. «آژانس یهود» تا قبل از تأسیس دولت اسرائیل (۱۴ ماه مه ۱۹۴۸ م/ اردیبهشت ۱۳۲۷ خ)، و بهخصوص از شروع جنگ جهانی دوم، به یک وزارتخانه جنگ بیشتر شباهت داشت تا به یک سازمان سیاسی. سازمان نظامی تروریستی «هاگانا» که بعدها ستون فقرات و پایههای اصلی ارتش اسرائیل را شکل داد، در بطن «آژانس یهود» قرار داشت و طبق فرمان آن عمل میکرد. گروه چریکی، نظامی و اطلاعاتی «پالماخ» در ۱۹۴۱ میلادی با هماهنگی و همکاری «هاگانا» و «سازمان اجرایی عملیات ویژه ارتش انگلستان» (اس. او. تی) پایهگذاری شد. پالماخ علاوه بر مأموریت اصلی خود در اشغال روستاها و آبادیها، قتل، غارت، اخراج و آوارگی فلسطینیان، در جنگ جهانی دوم در رأس نیروهای نظامی و اطلاعاتی ارتش انگلستان در بعضی کشورهای اسلامی و عربی نیز عمل میکرد.
در جنگ جهانی دوم، هزاران جنگجوی پالماخ توسط فرماندهان «اس. او. تی»، تحت آموزشهای ویژۀ جاسوسی و جنگهای پارتیزانی قرار گرفتند. از آنجا که این افراد، به بیش از شصت کشور و ملیّت مختلف تعلق داشتند، برای بهرهگیری مناسبتر، به دستههای گوناگون و جداگانه بر مبنای زبان و ملیت، دستهبندی شدند. دستههای عربی کاملاً به زبان عربی تسلط داشتند و از کشورهای عربی وارد فلسطین شده بودند. دستههای آلمانی، انگلیسی و...، دقیقاً بر اساس زبان و ملیت سازماندهی شده بودند، تا به سهولت بتوانند در جامعۀ هدف نفوذ کنند و عملیات موردنظر را انجام دهند. یکی از مأموریتهای دسته عرب آن بود که با فراگیری آداب، رسوم و سنّتهای محلی و حتی آیین و مناسک عبادی مسلمانان مثل نماز و نیایش و در پوشش مُبدّل عربی به راحتی در میان آنان نفوذ کرده و بیهیچ مانع و مشکلی اقدامات انهدامی، خرابکاری، جاسوسی، فعالیتهای میدانی و قتل و کشتار را عملیاتی کنند.(۴) یعقوب نیمرودی سالها در این دسته و گروه آموزش و پرورش یافته و شخصیتش شکل گرفته بود؛ جاسوسی، عملیات تخریبی و ایذایی، قتل، غارت و کشتار، با زندگی فردی و اجتماعی او عجین شده بود.
صرفنظر از وحشیگری، خشونتطلبی، خصلتها و رفتارهای غیرانسانی پالماخ، دیدگاهها، اعتقادات و مواضع سیاسی آن نیز مهم بود. اکثریت قریب به اتفاق اعضای پالماخ اعتقادی به خدا و حضرت موسی(ع) بهعنوان یک پیامبر الهی نداشتند. آنها کاملاً مُلحد و به اصول و مبانی کمونیسم پایبند بودند. عمدۀ اعضای آن در حزب سوسیالیست «ماپام» (حزب متحد کارگری) عضویت داشتند. حزب ماپام یک شاخه جداشده اما بسیار نزدیک به حزب «ماپای» (حزب کارگران اسرائیل) تحت ریاست دیوید بنگوریون بود. ماپام به لحاظ اصول و مبانی فکری و مواضع سیاسی، تفاوت چندانی با حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی نداشت. به همین دلیل همواره از مواضع حزب کمونیست حاکم بر شوروی حمایت و جوزف استالین را ستایش میکردند. طبق بعضی برآوردها، حدود نود درصد اعضای فعال پالماخ، چه فرماندهان و افسران و یا سربازان، از مجموع حدود ۹۰۰۰ نفر، و همچنین از ۶۴ افسر و فرمانده ارشد پالماخ، حداقل ۶۰ نفر آنها عضو ماپام بودند پس از انحلال گروه پالماخ در اواخر سال ۱۹۴۸ م، عمدۀ آنها جذب ارتش جدیدالتأسیس اسرائیل شدند.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پانوشتها:
1- Palmach
2- Piugot machats
۳- استوارت استیون، نخبه جاسوسان اسرائیل، ترجمۀ م. دانشمند، انتشارات پاژند، زمستان ۱۳۷۱، ص ۸۵.
۴- ساموئل کاتز، جاسوسان خط آتش، ترجمۀ محسن اشرفی، مؤسسه اطلاعات، تهران، ۱۳۷۵، صص ۳۶ تا ۴۸.
منبع: مأموران اسرائیل در ایران (یعقوب نیمرودی)؛ محمدتقی تقیپور؛ مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی؛ صص ۳ تا ۶.