حسنعلى منصور در اسناد وزارت خارجه آمریکا


 
حسنعلى منصور، نخست‏وزیر  سرّى غیرقابل رؤیت براى بیگانگان
    انتصاب حسنعلى منصور به سمت نخست‏وزیر، که انتظار مى‏رفت، بالاخره در 4 مارس 1964 تحقق یافت. منصور، که اخیرا وجهه یک اصلاح‏طلب و رهبر پیشرو را در بین مردم به دست آورده است، جانشین اسداللّه‏ علم مى‏گردد. ظاهرا انتصاب وى منعکس‏کننده تمایل شاه به یافتن راه جدیدى در برخورد با مشکلات ایران است.
     منصور به استثناى حزب دولتى ایران نوین، که اخیرا تشکیل شده است، پایگاه سیاسى اندکى دارد. اگرچه این حزب در حال حاضر مجلس را در کنترل خود دارد، اما قدرت و پایدارى آن هنوز مورد آزمایش قرار نگرفته است. نخست‏وزیر جدید به‏عنوان یک رهبر مقتدر محسوب نمى‏شود و در میان مجلس و مردم نیز محبوبت خاصى ندارد. گفته مى‏شود که وى جاه‏طلب، خودپسند و مغرور مى‏باشد. بسیارى از سمت‏هاى مهم در دولت وى، به جاى توانیها براساس ارتباطات خانوادگى پر شده‏اند. سیاست‏هاى وى نامشخص مى‏باشند و بندرت خود را در مباحث سیاسى جدى درگیر مى‏کند. با این وجود اعتقاد براین است که وى از عناصر محافظه‏کار اشرافیت مى‏باشد که به منظور (ایجاد ـ م) ثبات، از اصلاحات محدود (سیاسى ولى نه اقتصادى) حمایت مى‏کند.  
     منصور اگرچه در زمینه نظریه‏هاى اقتصادى سابقه ضعیفى دارد، اما از سال 1957 تاکنون با سیاست‏هاى اقتصادى ایران پیوندهاى نزدیکى داشته است. در اوایل سال 1961 وى و دوستش امیرعباس هویدا، کانون ترقى را تشکیل دادند. ظاهرا این کانون در صدد آن است که به یک حزب سیاسى تحت رهبرى منصور تبدیل شود. این گروه، یعنى هسته کنگره آزادمردان و آزادزنان (که کاندیداهاى دولت را براى انتخابات 1963 معرفى نمودند) حزب ایران نوین را پایه‏گذارى کردند. این حزب که منصور  دبیرکل آن است در 15 دسامبر 1963 تشکیل گردید و برنامه اصلاحى شش ماده‏اى شاه را به‏عنوان زیربناى مرام حزبى خود انتخاب نمود. این حزب که در حال حاضر عمدتا افراد ثروتمند و داراى روابط اجتماعى را شامل مى‏شود، مشغول برپایى پایگاههاى خودجوش مى‏باشد و امیدوار است در جذب روشنفکران و عناصر حرفه‏اى و طبقات تحصیلکرده با جبهه ملى رقابت نماید.
     انتقادات منصور از دولت عموما داراى لحن ملایمى بوده و به نظر مى‏رسد به جاى اختلافات ایدئولوژیکى از خصومت‏هاى شخصى وى ریشه مى‏گیرند. وى که همواره مراقب است تا موقعیت سیاسى خود را به هیچ وجه به مخاطره نیندازد، در طى سال گذشته با شدت روزافزونى از شاه جانبدارى کرده است. ملاحظه‏کاریهاى سیاسى وى در برخورد با سیاست خارجى نیز کاملاً مشهود است. وى به هنگام انجام مشاغل دیپلماتیک خود همیشه روابط خوبى با ایلات متحده، پادشاهى انگلیس و اتحاد جماهیر شوروى داشته است و درباره وى گفته شده است تا جایى که در جهت منافع ایران باشد از ایالات متحده حمایت مى‏کند. حسنعلى منصور فرزند نخست‏وزیر سابق (از سال 1940 الى 1941 و مارس تا ژوئن 1950 که هم‏اکنون سفیر ایران در مقر اروپایى سازمان ملل در ژنو است)، در 12 مى 1923 در تهران متولد شد، وى لیسانس (BA) خود را در رشته علوم سیاسى در سال 1945 از دانشگاه تهران دریافت نمود و در همان سال وارد بخش خدمات خارجى ایران گردید. وى به هنگام مأموریت در پاریس (1964) به
تحصیل حقوق بین‏المللى در دانشگاه پاریس پرداخت. در پى یک دوره سه ساله به‏عنوان سرکنسول ایران در اشتوتگارت آلمان غربى، در سال 1950 به تهران بازگشت و در وزارت امور خارجه مراحل ترقى را طى نمود و در سال 1956 رئیس اداره چهارم سیاسى (نیمکره غربى) گردید. وى در سالهاى 1954 و 1955 یکى از اعضاى هیئت نمایندگى ایران در مجمع عمومى سازمان ملل بود. وى در سال 1957 وزارت امورخارجه ایران را ترک نمود تا در نخست‏وزیرى معاون وزیر امور اقتصادى گردد و همزمان با آن به دبیرکلى شوراى عالى اقتصاد منصوب گردید. وى در سال 1959 توسط منوچهر اقبال، دوست خود و نخست‏وزیر وقت، به سمت وزیر کار منصوب گردید و در سال 1960 وزیر بازرگانى شد. سابقه بسیار عالى وى در سمت وزیر بازرگانى، عمدتا از به کارگیرى زیرکانه زیر مجموعه‏هاى خود ناشى مى‏شود. اگرچه در کابینه‏هاى اخیر شرکت نداشته است، اما تا سال 1962 به عنوان رئیس شوراى عالى اقتصاد مشغول به کار بود و در سالهاى 1959، 1961، 1962 و 1963 نماینده ایران در کمیسیون اقتصادى سازمان ملل در آسیا و خاور دور بود. وى در سال 1959 رئیس و در سالهاى 1962 و 1963 نایب رئیس اول اجلاسیه این کمیسیون گردید. او در سال 1962 سرپرستى سمپوزیسیوم این کمیسیون را در مورد تحولات ذخایر نفتى به‏عهده داشت. وى در حین انتخابات سال 1963 به عنوان رئیس کنگره آزادمردان و آزادزنان با شدت هر چه تمامتر به نفع برنامه اصلاحى شاه به مبارزه برخاست و براى دوره بیست‏ویکم مجلس به‏عنوان نماینده تهران انتخاب گردید.
     نخست‏وزیر جدید فردى صمیمى و ملاحظه‏کار است و طرف خود را به خوبى تحویل مى‏گیرد و روحیه‏اى دارد که تا حدى کم مایه و سطحى‏نگر به نظر مى‏رسد و در پى جلب توجه دیگران است. وى به آرامى صحبت مى‏کند و با دقت بسیار لباس مى‏پوشد و معمولاً ظاهر بسیار خوشایندى دارد. او بخصوص از طریق اقوام خود ارتباطات گسترده‏اى با جوامع تهران دارد. پدر وى علاوه بر ارتباطات سیاسى خود، علائق تجارى وسیعى در تهران دارد و مادرش عضو یکى از خانواده‏هاى زمین‏دار بوده و خواهر وى عروس ابوالحسن تیمورتاش، وزیر سابق دربار مى‏باشد. منصور با فریده امامى دختر یکى از ثروتمندان تهران ازدواج کرده است. منصور نام حسن را دوست ندارد و ترجیح مى‏دهد از نام وسط خود استفاده نماید. علاوه بر فارسى فرانسه را بسیار عالى، انگلیسى را خوب و آلمانى را تا حد کمى مى‏داند.
  13 آوریل 1964 ـ 24/1/43 


از مجموعه اسناد لانه جاسوسی در تهران – کتاب هشتم